نورا: «جهان به اون اندازه که فکر میکردم تغییر میکنه نکرد، ولی میدونم که یه روز همه چیز متفاوت میشه و همه آزاد میشن__ آزادتر از اونی که الان هستن!»
پانزده سال گذشته، نورای نمایشنامهی «خانهی عروسک» بازگشته و گویی همهچیز در لحظهای که گمان میکردیم تمام شده، دوباره از سر گرفته میشود. نمایشنامهی «خانهی عروسک: قسمت دوم»، نوشتهی لوکاس نث، خیالپردازیای دربارهی کسانی است که رفتهاند، نه آنها که میمانند. البته که بازگشت نورا به خانهای که پانزده سال پیش ترکاش کرده، از اتفاقاتی پرده برمیدارد که مفاهیمی مانند عشق، آزادی، انتخاب و … را به چالش میکشد.
به تازگی نمایش «خانهی عروسک: قسمت دوم» به کارگردانی محسن علیخانی در سالن سمندریان تماشاخانهی ایرانشهر به اجرا درآمده است. این نمایش تلاش میکند با احضار دوبارهی نمایشنامهی «خانهی عروسک» هنریک ایبسن در دل خود، رویکردی تازه به مسائل اجتماعی روز داشته باشد و تا حدود زیادی نیز در این مسئله موفق عمل میکند.
نمایش «خانهی عروسک: قسمت دوم» در ادامهی نمایشنامهی «خانهی عروسک» نوشتهی هنریک ایبسن آغاز میشود. نورا بعد از پانزدهسال به خانه بازگشته است. او حالا نویسندهایست که با نام مستعار کتابهای جنجالی دربارهی زنان چاپ میکند. یک قاضی بخاطر همسرش که تحت تاثیر کتاب نورا تصمیم به جدایی گرفته است، هویت او را کشف کرده و تهدید میکند که اگر نورا نوشتهها و حرفهایش را تکذیب نکند او را رسوا خواهد کرد.. نورا توسط نامهی قاضی متوجه میشود که هنوز تورالد او را طلاق نداده و نامش همچنان نورا هلمر است. او به خانهی هلمر بازمیگردد که در کمال صلح و آرامش از تورالد بخواهد برای طلاق اقدام کند، چرا که او به عنوان یک زن مجرد (که نمیدانسته هنوز متأهل است) کارهایی کرده و ممکن است معاملات و قراردادهایش ملغی شده و تحت پیگرد قانونی قرارگیرد. اما همهی شهر فکر میکنند که او مرده است و اگر تورالد بخواهد چنین کاری کند، او یه عنوان یک شخص دروغگو شناخته خواهد شد و موقعیت اجتماعیاش به خطر خواهد افتاد. نورا که مستأصل شده به گفتهی ماری، دایهی فرزندانش، با اِمی دخترش دیدار میکند که امی وساطت او را نزد پدرش بکند اما امی که در شرف ازدواج است و با تمام ایدههای نورا مخالف، به او پیشنهاد میدهد که گواهی فوتاش را تنظیم کنند. نورا هلمر برای همیشه بمیرد و نورا با هویت جدیدش هرجایی که بخواهد به زندگیاش ادامه دهد. نورا نمیپذیرد و تصمیم میگیرد مثل همیشه راه سخت را انتخاب کرده و خودش تاوان کارش را بدهد، اما از طرف دیگر توروالد که کتاب نورا را خوانده و از تصویر خودش در کتاب بهت زده شده، طلاق را صادر کرده و سنداش را به نورا میدهد. اما نورا بدون گرفتن سند طلاق برای همیشه از خانه میرود.
نمایش «خانهی عروسک: قسمت دوم» را میتوان اجرایی بسیار موفق از نمایشنامهی نث دانست. ایدهی اصلی اجرای این نمایش یعنی افزودن یک بازیگر، به طور همزمان برای هر یک از شخصیتهای اصلی، معانی بیشتر و عمیقتری به نمایشنامه و اجرای آن افزوده است. دو دسته بازیگر؛ دستهی اول بازیگران با سنهایی نزدیک به نمایشنامه «خانهی عروسک: قسمت دوم» و گروه جوانتر که گویی احضار کنندهی پانزدهسال گذشتهی آنها در نمایشنامهی «خانهی عروسک» روی صحنه هستند. وجود این دو دسته بازیگر یعنی، دو نورا، دو ماری، دو توروالد و دو امی (بازیگران این نقش با بازیگران ماری و نورای جوان یکسان هستند) توانسته است به خوبی کاری که متن در هنگام پل زدن به گذشتهی شخصیتها انجام میدهد را ملموستر کند. این ایدهی کارگردانی که به خوبی در میزانسنها و فضاسازیها اجرا شده است، رویکردهایی تازه و فراتر از متن اصلی را بیان میکند. به طور مثال دو پاره شدن نسلها و باورها، تفاوت بدنها و تصمیمات یا حتی تغییرات مثبت و منفی یک جامعه که بیارتباط با جامعهی امروزی ایران نیست، به خوبی با اجرای دقیق چنین ایدهای به نمایش درآمده است. نمایشنامه «خانهی عروسک: قسمت دوم» پر است از مونولوگهایی که تقسیم هوشمندانهی آنها میان دو بازیگر، به ریتم اجرا کمک کرده است. همچنین طراحی صحنه و نور از خانهای که گویی تنها دیوارها، در و پنجرهها، دو میز و چند صندلی از آن باقی مانده، در جهت فضاسازی هرچه بهتر مورد استفاده قرار گرفته است. نقش موسیقی را نیز در طول اجرا نیز نمیتوان نادیده گرفت که به خوبی به انتقال حس و معنای نمایش کمک میکند. توانمندی بازیگران برای حفظ خطوط حسی در طول نمایش امری بسیار دشوار است که بازیگران این نمایش به خوبی از پس آن برآمدهاند.
در صحنهای که نورا با دخترش ملاقات میکند، همان دو بازیگر جوانی خودش و ماری، نقش دو امی را ایفا میکنند، این لحظه از اجرای نمایش «خانهی عروسک: قسمت دوم» پیوندها و گسستهای عمیقی که در طی سپری شدن زمان پدید آمده را به خوبی نمایان میکند و به شکلی انضمامی به شرایط گذار از دورهی تاریخی به دورهای دیگر در یک بازهی زمانی کوتاه را مورد مکاشفه قرار میدهد. نکتهی دیگری که میتوان به آن اشاره داشت این است که در حال و هوای تئاتر این روزها اجرایی دقیق از یک متن که موضوعی بسیار حساس دربارهی آزادی، زنان و حق انتخاب انسانها را در خود دارد، کاری بس دشوار و البته شجاعانه است. گرچه نمایشنامه «خانهی عروسک: قسمت دوم» از لحاظ زمانی در پانزده سال بعد از نمایشنامهی ایبسن میگذرد ولی در اجرا، این زمان به درستی معاصر شده و از انتخاب لباسها گرفته تا دغدغههای زنان در نمایش، گویی در لحظهی حال و اکنون ما رخ میدهد. نورا زنی است که برای ابراز احساسات، خواستهها و انتخابهایش در همین روزها و اکنون در تکاپو است. منطبق شدن زمان امروزی که زنان هنوز در جستجوی حقوق خود هستند با زمان نمایشنامه خود نیز امریست هوشمندانه که میتواند مخاطب را بسیار به تفکر وادارد. همانگونه که نورا در پایان درمییابد که شاید در این پانزده سال چیزی تغییر نکرده است اما یقین دارد که روزی تغییر خواهد کرد، مخاطب نیز به واسطهی ایجاد حس و معنای واضح و بدون لکنت در فرآیند اجرا، با عقیدهی او همراه میشود. شکافها و تقابلها به واسطهی هدایت دقیق بازیگران و عناصر صحنه به خوبی بیان میشود و اجرا با جمعبندی و پیشنهادی کنشمند به مخاطب، پایان مییابد. در انتها میتوان گفت نمایش «خانهی عروسک: قسمت دوم» در انتقال اهداف خود بدون هیچگونه شعارزدگی موفق عمل میکند.