رمان «پاتریسیا»، برگرفته از زندگی پر نشیب و فراز مهاجران و روایتگر زندگی یک سیاهپوست آفریقایی به نام ژان است که به دلیل مشکلات مالی، با رؤیای بهرهمند شدن از زندگیای مرفهتر به کانادا مهاجرت میکند. داستان از زبان سه شخصیت اصلی یعنی ژان، دخترش ونسا و معشوقۀ ژان، پاتریسیا روایت میشود.
ژنویو داما، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان بلژیکی متولد ۱۹۷۰ است. او در مدت زمان فعالیت حرفهای خود، تأثیر قابلتوجهی بر دنیای ادبیات و تئاتر بلژیک از خود به جا گذاشته است. داما، سابقۀ کار در رشتۀ حقوق و بازیگری در ژانر کمیک را در کارنامۀ خود دارد و با بسیاری از کارگردانان مشهور همکاری کرده است و خودش کارگردانی چندین نمایشنامۀ برجسته از جمله «بازگشت به برهوت» اثر برنار ماری کلتس را برعهده داشته.داما بنیانگذار کمپانی تئاتر آلبرتین است که به تولید و اجرای آثار نمایشی اختصاص دارد و بخشی جداییناپذیر از حرفۀ ژنویو داما است. او بیش از 15 نمایشنامه و همچنین چندین رمان و مجموعۀ داستان کوتاه نگاشته است و برای رمان «اگر از رودخانه گذشتی» جایزۀ ویکتور راسل را در سال ۲۰۱۱ دریافت کرد و همچنین برای «پاتریسیا»، «جایزۀ ادبی پنج قاره» را در سال ۲۰۱۲ به دست آورد. بیشتر آثار او از جمله «پاتریسیا»، «پرندۀ آبی» و «جکی» توسط انشارات گالیمار منتشر شدهاند.
«پاتریسیا»، نخستین رمان ژنویو داما، به تمهایی چون مهاجرت، تابآوری مهاجران در شرایط دشواری که ناگزیر با آن مواجه میشوند و روابط پیچیدۀ خانوادگی میپردازد. این رمان در بستری از تفاوتهای فرهنگی، زندگی زنی جوان و خیرخواه به نام پاتریسیا را روایت میکند و بر جنبههای آسیبزای مهاجرت تمرکز دارد. نثر داما ساده و صمیمی است و خوانندگان را بی هیچ دستاندازی به جهان پاتریسیا، ژان و ونسا میکشاند، جایی که هر تصمیمی، سنگینی بار گذشته و امیدهای آینده را توأمان به همراه دارد. همانطور که پاتریسیا با انتظاراتی که از او میرود دست و پنجه نرم میکند تا بهترین تصمیم را بگیرد، خوانندگان نیز شاهد سیر تحول او برای کشف خویشتن میشوند.
داما، با مهارت روایی خود، لحظات دلشکستگی و عشق و قدرت اغواگرانۀ امید به آینده را به تصویر میکشد و از این رو است که «پاتریسیا» با هر که در تلاش است هویت خود را در جامعهای که اغلب با خواستههایش در تضاد است تثبیت کند ارتباط برقرار میکند. ارزشهای انسانی برای داما اهمیت بسیاری دارد. او نگاه نژادپرستانه ندارد و انسانیت برای او دارای اولویت است؛ جایی که مرزها از میان میروند و پاتریسیای فرانسوی و مرفه با ژانِ آفریقایی و سیاهپوست وارد رابطهای عاشقانه میشوند.
«پاتریسیا» به سبک پلیفونیک روایت میشود و سه پرسوناژ و سه راوی آن، هر کدام از زاویۀ دید خود، داستان را روایت میکنند. داستان از خلال نامههایی که هر کدام از این شخصیتها خطاب به دیگری مینویسند، روایت شده و سرنوشت آنها را به هم پیوند میزند.
ژنویو داما در مصاحبهای که با او داشتهام در مورد انتخاب این سبک روایی گفت:
«برای پرداختن به تم مهاجرت با تمام پیچیدگیاش بدون کلیشهسازی، احساس کردم دیدگاههای متنوع افرادی که تحتتأثیر مهاجرت قرار گرفتهاند را بررسی کنم. فردی که داوطلبانه کشور را ترک میکند، شخصی که میزبان است و شخصی که از ترک وطناش امتناع میکند. میخواستم همزیستی میان این حقایق و دشواری در نشان دادن نقاط مشترک میان آنها را برجسته کنم.»
محبوبه فهیم کلام، استاد دانشگاه و مترجم رمان «پاتریسیا» نیز دربارۀ سبک روایت در این رمان گفته است:«یکی از شگردهای نگارش خانم ژنویو داما در این رمان، مهارت و توانمندی او در همراه کردن مخاطب با خود است؛ به گونهای که خواننده با خوانش هر بخش از داستان، با راوی همدل و همداستان میشود و عمیقاً با او احساس همذاتپنداری میکند. این تنوع در زاویۀ دید و چند صدایی در داستان، نشان میدهد که خیلی وقتها قضاوتهای ما راجع به اشخاص یا موضوعاتِ پیرامونمان، شاید منصفانه نباشد. داما با مهارت، چند موضوع مشترک را از نگاه هر سه راوی بازگو و تحلیل میکند. استفاده از این روش پلی فونیک، روش رایجی در داستاننویسی محسوب نمیشود، ولی در این رمان، داما با انتخاب ۳ راوی که به لحاظ فرهنگی، جنسیتی، سنی و موقعیت اجتماعی، تفاوت آشکاری نسبت به یکدیگر دارند، موضوع واحد و در عین حال پرچالشی را از نگاه هر یک از آنها و بر اساس نیازها و دغدغههای شخصیشان بیان میکند. نویسنده تلویحاً بر آن است که این موضوع را به خوانندگان خود یادآوری کند که به مسائل مهمی همچون مهاجرت میتوان یک سونگرانه و تکبعدی نگاه کرد.»
ژنویو داما در «پاتریسیا» به تمِ مهاجرت از منظری انسانی و عاطفی میپردازد. او با ترسیم شخصیتهایی چند بعدی چون ژان که بهرغم عاطفهای که به خانوادۀ خود دارد، نگاه کاسبکارانهای به پاتریسیا دارد، خواننده را با چالشهای مهاجران و پناهجویان آشناتر میکند. داما با مهارت و تحتتاثیر تجربۀ زیستهاش از ارتباط با مهاجران، تنشهای فرهنگی، اجتماعی و عاطفیِ مهاجرت که روابط بینفردی را تحتتأثیر قرار دهند و در عین حال، امکان شکلگیری پیوندهای عمیق و غیرمنتظره را نیز فراهم کنند به تصویر میکشد.
یکی از نقاط قوت «پاتریسیا»، تبحر داما در ایجاد تعادل بین روایت شخصی و مسائل اجتماعی گستردهتری چون سیاستهای مهاجرتی، نژادپرستی و چالشهای ادغام در جامعه جدید است. داما با تمرکز بر داستانهای فردی شخصیتها و آرزوها و امیدهایشان، تصویر ملموسی از پدیدۀ مهاجرت ارائه میکند که فراتر از آمار و ارقام و اعداد و اخبار است. این رویکرد به خواننده امکان میدهد تا با شفقت، با شخصیتها همدلی کند و درک عمیقتری از پیچیدگیهای زندگی مهاجران به دست آورد.
نگاه ژنویو داما در بخشهایی از روایت با آن مهرِ بیپایانی که قهرمان داستان به ونسا ابراز میکند، تعادلِ واقعگرایی اثر را مخدوش میکند. در بخشی از داستان با صدای پاتریسیا میخوانیم:
«این دفعه حضور ذهن داشتم و یک اتاق دو تخته درخواست کردم. برای خودمان یک غذای حاضری آماده کردم. به نظرم آمد که از پیتزای بلونیایی خوشت بیاید. به تو پیشنهاد دادم تلویزیون را روشن کنی. یک فیلم قدیمی با بازی ریچارد گر و جولیا رابرتز پخش میشد. داستان یک زندگی عجیب. همه چیز در این دنیا ممکن است، پس چرا من و تو؟ آن زمان که حواست به فیلم بود و روی آن تمرکز کرده بودی، توانستم نگاهت کنم، بی آن که خودت را جمع و جور کنی. به نظر میآمد شیفتۀ آن فیلم شدهای. به شکم روی آن مبل دراز کشیده بودی و پاهایت را به هم میمالیدی. خوشحال بودم، به خودم گفتم وقتی فیلم تمام شود، تو زیر ملافهها سر میخوری و راحت میخوابی. قطعا عادت نداشتی زیر پتوی سنگین بخوابی. ولی من دوست داشتم پتویم سنگین باشد، سنگینی، احساس امنیت در من ایجاد میکرد. قبل از این که چراغ را خاموش کنم، به تو گفتم فردا به خانه خودمان در پاریس میرویم. من در پاریس زندگی میکنم و من و تو با هم آنجا زندگی خواهیم کرد: «ونسا پاریس شهر قشنگیه. حالا می بینیاش. من توی منطقۀ نوزده زندگی میکنم. خیلی از کانال سن مارتن دور نیست. آپارتمان بزرگی ندارم. البته توی پاریس، آپارتمان بزرگی محسوب میشه ولی نسبت به آپاتمانهای لیزیو، شهری که توی اون بزرگ شدم، آپارتمان کوچیکیه……»
محبوبه فهمیم کلام در بابِ دور شدن این رمان از واقعگرایی در بخش دیگری از گفتگو با من چنین گفت: « اگر من نویسندۀ این کتاب بودم، کمی رئالتر مینوشتم. به ویژه در مورد شخصیت پاتریسیا. بهطور مثال، پاتریسیا نسبت به رفتارهای عجیب و غیرقابلتحمل دختر آفریقایی، بیش از اندازه انعطاف نشان میدهد و این کنش، کمی اغراقآمیز جلوهگر میشود. البته در این داستان، پاتریسیا، نمایندۀ یک زن اروپایی است و در واقع دیدگاههای خود نویسنده را نمایندگی میکند. شاید نویسنده تلویحاً بر آن است که اروپا را به عنوان میزبانی منعطف با رفتاری بسیار انسانی معرفی کند.»
«پاتریسیا» توسط نشر ققنوس و با ترجمۀ محبوبه فهیم کلام منتشر شده است.