«هاگای رویا میبیند» (Hagay Dreaming) این روزها برای اولین بار در گالری تیت مدرن به اجرا درآمد؛ اثری از شو لی چینگ و دوندون هونون هنرمندان اهل تایوان که در اثری متفاوت سعی دارند سنتهای یک قبیله کهن را با تکنولوژی امروزی بیامیزند.
اجرا در طبقه همکف موزه بزرگ تیت مدرن آغاز شد، جایی که پیشتر یک کارخانه بزرگ بوده و حالا به یکی از مهمترین مراکز هنری جهان بدل شده است. چهار رقصنده در میانه محیطی باز نشستهاند و از تماشاگران میخواهند که دور تا دور آنها بر روی زمین بنشینند، نوعی دعوت به نیایش. نیایش سنتی آغاز میشود تا تماشاگر را در محیطی آرام و بیتنش برای نوعی نمایش آئینی آماده کند که در آن سنتها و اعتقادات شرقی نقشی مهم و اساسی دارند و در واقع تمام جهان اجرا را شکل میدهند.
پس از آن رقصندهها تماشاگر را به همراه خود به داخل تالار میبرند، جایی که یک رقصنده دیگر زیر نور قرمز با طناب بسته شده و بیحرکت به نظر میرسد. پس از نشستن تماشاگران، گویی یک نمایش آئینی آغاز میشود، نمایشی که داستان رویای هاگای را با ما در میان میگذارد که با طبیعت و شکار و مفهوم زندگی ارتباط تنگاتنگی دارد و میخواهد فلسفه شرقی را به زبان رقص روایت کند اما به مدد تکنولوژی ترکیبی مدیا.
برای روایت این رویا، نور نقشی اساسی ایفا میکند. تمام اجرا بر اساس نورپردازی شکل میگیرد و در هر بخش این نورها هستند که داستان را پیش میبرند؛ چه جایی که نورها چون باران فرو میریزند و چه بخشهایی که نورها مفهومی عرفانی و شرقی مییابند و نبرد خیر و شر را تصویر میکنند. هر رقصنده به شکلی با این نورها در تداخل قرار میگیرد و با طراحی بسیار حسابشده و دقیق، بخشی از درگیری درونی شخصیت را بیرون میریزد، به ویژه در بهترین بخش اجرا، زمانی که نورهای قرمز شخصیتها را در برمیگیرند و هر یک از آنها در جدال با بخشی از این نور درونیات خود را بروز میدهند.

از طرفی طراحی جذاب فضای اجرا همخوان با درونمایه اثر جلبتوجه میکند، جایی که مثلاً تصویر ساده درختان در دور تا دور تالار، جنگلی بیپایان را شکل میدهد و تماشاگر را گویی در درون جنگلی قرار میدهد که به بخشی از روایت بدل میشود. از طرفی حضور یک پرده برای نمایش همزمان بخشی از اجرا بر روی آن، حضور پر رنگ خود را به رخ میکشد و میتواند بخشی از روایت را پیش ببرد، از جمله در بخشهایی که تماشاگر نیاز دارد تصویر صورت رقصنده را دقیقتر ببیند و نماهای نزدیک صورت او بر روی پرده دیده میشود (مثلاً جایی که رژ لب به مانند خون اطراف دهان او را میپوشاند).
آواز خوانی شخصیتها هر چند به بخش مهمی از اجرا- و نمایش سنتهای کهن- بدل میشود اما گاه به آن لطمه میزند و در بخشهایی، طولانی و بیدلیل به نظر میرسد. همینطور قسمتهایی از اجرا به تکرار میرسد که در صورت کوتاهتر شدن، میتوانست بر جذابیت اجرا بیفزاید. اما در مجموع همکاری این دو هنرمند موفق به نظر میرسد: شو لی چینگ، هنرمند تایوانی- آمریکایی حیطه مدیا که در دوسالانه ونیز هم شرکت داشته و دوندون هونون، هنرمند تایوانی و یک شمن از قبیله تروکو که حالا اینجا داستانی کهن از قبیلهاش را روایت میکند. از این ترکیب غریب، اجرایی متفاوت خلق شده که هر چند کامل نیست و ضعفهایی دارد، اما میتواند در نهایت تماشاگر را در یک تجربه نسبتاً جذاب با خود همراه کند؛ جایی که سنت و مدرنیته قرار است به هم برسند و ابزار تکنولوژی دستمایهای شوند برای روایتی کهن و سنتی، و شیوههای اجرایی قدیمی با تکنولوژی مدرن در صحنه بیامیزد و لحظات جذابی خلق کند.