آی وی وی، هنرمند معاصر و از فعالان دموکراسی اهل چین است. او با آثار تفکربرانگیزش که هنجارهای اجتماعی را به چالش میکشد و مسائل حقوق بشر را برجسته میکند، شناخته شده است. آی وی وی با بیش از سه دهه فعالیت حرفهای، از رسانههای مختلف از جمله ادبیات، اینستالیشن آرت، مجسمهسازی و فیلم، برای ابراز مخالفت خود با سرکوب سیاسی استفاده کرده است. پدر آی وی وی، شاعر و مشاور فرهنگی مائو تسهتونگ بود که در سال ۱۹۵۸، با شروع جنبش ضد-روشنفکری در چین، به همراه خانوادهاش به اردوگاه کار اجباری در هیلونگجیانگ تبعید شد. انتقاد صریح آی وی وی از دولت چین او را به چهرهای مطرح در مبارزات جهانی در راه آزادی بیان بدل کرده است. آی وی وی با کار هنری خود همچنان الهامبخش مخاطبان خود در سراسر جهان برای گفتگو در راه دموکراسی و عدالت است.
تجربه شخصی شما از بازداشت 81 روزه و مواجهه با سانسور مداوم چه تأثیری بر رویکرد شما به هنر و کنشگری داشته، بهویژه نمایشگاهتان در آلکاتراز که در آن پرترههایی از 176 زندانی عقیدتی – از جمله چند زندانی سیاسی از ایران – را با هدف تاثیرگذاری و آگاهیرسانی به مخاطبان در مورد وضعیت اسفبار کسانی که به دلیل عقاید و اظهاراتشان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند به نمایش گذاشت؟
در حالی که این تصور متداول است که رویدادهای مهم خاصی، رفتار انسانها را هدایت میکنند، اما در واقع تصمیمات خودم بوده که مرا به این نقطه رسانده است. در جامعهای که سانسور حاکم است، اگر محدودیتهای اعمال شده بر آزادی بیان را به چالش نکشیم، وجود ما میتواند به راحتی نادیده گرفته شده یا بیاهمیت تلقی شود. از نظر من، آزادی بیان در تایید کرامت انسانی ما به عنوان یک انسان بسیار مهم است. طبیعتاً، انتخاب همه این نیست و همه حاضر نیستند با عواقب آن مواجه شوند. در رابطه با آلکاتراز، وقتی فرصت بیان افکارم به من داده میشود، از کدام اعتقادات باید حمایت کنم و پای آنها بایستم؟ من به عنوان یک انسان و یک هنرمند، آزادی بیان را محور ارزشهای خود میدانم.
تأثیر تعاملات فرهنگی میان هنرمندان ملل مختلف بر جنبشهای اجتماعی و تحولات سیاسی را چگونه میبینید؟
وقتی تعاملات میان فرهنگها، نظامهای سیاسی و ایدئولوژیهای مذهبی مختلف را بررسی میکنیم، به یک «ارزش مشترک» پی میبریم که بشریت را به هم پیوند میدهد و آن حقوق فرد و ماهیت اساسی انسان بودن است. پذیرش این وجه مشترک به عنوان یک باور، در واقع میتواند الهامبخش و هدایتگر کنشهای ما باشد.
در مستند «جریان انسانی»، رابطۀ عمیق میان آزادی و خلاقیت را در میان پناهندگان بررسی کردید. پروسۀ خلق هنر چگونه میتواند به عنوان ابزاری برای احیای خودمختاری و هویت برای کسانی که با چالشهای مهاجرت روبرو هستند عمل کند؟
پناهندگان در تلاش برای زنده ماندن یا اطمینان از فراهم کردن فرصت رشد برای فرزندان خود، اغلب فداکاریهای قابل توجهی میکنند. حتی وقتی در برابر سختیها ایستادگی میکنند و از چالشها فراتر میروند، اغلب آزادیهای اصلی خود مانند آزادی بیان، تخیل، و فضای خلاقانه ذاتی وجود انسانیشان را قربانی میکنند. هنگامی که این آزادیها از دست رفت، این احتمال وجود دارد که تا نسلها دوباره ظاهر نشوند. این از دست دادن، نشاندهندۀ یک نقصان حیاتی انسانی است که به طور بالقوه آسیبزا تر از کاهش منابع طبیعی در حوزۀ حفاظت از محیط زیست است.
ظهور پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی تا چه میزان عرصۀ کنشگری، بهویژه در حیطۀ هنر را تغییر داده است؟
پیشرفتهای فناوری امروز، دسترسی آسانتر به اطلاعات و مشارکت جمعی در اشتراکگذاری و بیان ایدهها را تسهیل کرده است. آزادی اندیشه هرگز نباید محدود شود، زیرا آزادی بیان، رکن اساسی حقوق بشر است.
پروژۀ اخیر شما، «آی وی وی در برابر هوش مصنوعی»، شامل استفاده از هوش مصنوعی برای طرح سوالات فلسفی است. توسعۀ تکنولوژی در قلمرو هنر در طول زمان را چگونه میبینید؟ و فکر میکنید هوش مصنوعی چه پتانسیلی برای بیان هنری و تفسیر اجتماعی دارد؟
من کلا معتقدم تکامل یا پیشرفت تکنولوژی نمیتواند باعث تکامل یا پیشرفت در هنر شود. هنر در عمیقترین و غریزیترین بخش وجود انسانی قرار دارد. تکنولوژی، در تکامل کنونیاش، ممکن است دامنۀ بیان هنری را گسترش دهد، اما نمیتواند به جوهر عمیقتر هنر نفوذ کند: جوهر انسانیت، از جمله آسیبپذیریهای آن و گریزناپذیری از مرگ، که هر دوی آنها فراتر از دسترس و تاثیر تکنولوژیاند.
در میان بلبشوی آشفتگیها و بیعدالتیهای سیاسی و اجتماعی دوست دارید به کسانی که احساس میکنند حقوقشان پایمال شده چه پیامی را برسانید؟
به عنوان یک انسان، هدف از بیان هنری – چه به عنوان یک هنرمند و چه نویسنده – آشکار ساختن حوزهای فراتر از حوزۀ دسترسی قدرت و نظام سلطه است. قلمرو خلاقیت یک نویسنده یا هنرمند هرگز نمیتواند تحت سلطه هیچ مستبدی قرار گیرد.
به نظر شما در جهان پرتلاطم امروز، مسئولیت هنرمند چیست؟ آیا هنر بایستی صرفاً در خدمت بیان زیباییشناختی باشد یا این که وظیفۀ الهام بخشیدن به تفکر انتقادی و به چالش کشیدن وضعیت موجود را نیز دارد؟
در این جهان، هیچ بیان زیباییشناختیای به صورت مجزا وجود ندارد و تمام اشکال آن، پیوند تنگاتنگی با ایدههای فلسفی و اخلاقی دارند و هیچ گزینۀ دیگری وجود ندارد که آنها را از این پیوندها جدا کند.
آیا آثار ادبی یا نویسندگان خاصی بودهاند که بر رویکرد شما به هنر و کنشگری تأثیر گذاشته باشند؟
تحصیلات من رسمی نبوده، بنابراین اطلاعاتی که میتوانم در این زمینه ارائه دهم بسیار محدود است.
آشناییتان با فرهنگ و ادب ایران چقدر است؟
من با ایران آشنایی چندانی ندارم، اما برای این کشور با تاریخ عمیق و میراث و هویت فرهنگی غنیاش احترام زیادی قائلم. مشتاقم که بیشتر در مورد ایران بدانم.
ممنونم برای این گفتگو.