در افتتاحیهی هفتاد و هشتمین فستیوال فیلم کن که از معتبرترین فستیوالهای سینمایی دنیا در شهر کن در جنوب فرانسه بوده، و این روزها در حال برگزاری است، از ترانه علیدوستی نام برده شد. بازیگر ایرانی بنام سینمای ایران که قبل از رسیدن به چهل سالگی و در اوج شکوفایی فعالیت هنری خود، به علت طرفداری از اعتراضات مردمی سال ۱۴۰۱، معروف به جنبش «زن، زندگی، آزادی»، ممنوع الکار شد. ترانه علیدوستی که با اولین نقشآفرینی درخشان خود در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» چشمها را خیره کرده بود، در مدت حدود بیست سال نقشآفرینی در چندین فیلم مهم سینمای ایران، توانست جایگاه مهمی در میان بازیگران زن جوان ایرانی بدست آورد. اما بعد از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، با انتشار عکس بیحجاب خود با صدای بلند به این جنایت حکومت اسلامی اعتراض کرده و بعد از آن بارها همراه با جنبش مدنی زنانی که دیگر تن به حجاب اجباری ندادهاند، در مکانهای عمومی دیده شد.
در افتتاحیهی فستیوال کن در حالی نام او در کنار مهمترین و کنشگرترین بازیگران تاریخ سینمای جهان آورده شده، که در جشنوارههای دولتی و غیردولتی داخل ایران، همکارانش مدتهاست که در مورد وضعیت ناعادلانه و ظالمانهی این بازیگر مطرح سینمای ایران سکوت کرده و حتی از آوردن نام او دریغ میکنند. به این بهانه میخواهم به یکی از آخرین فیلمهای او بپردازم که نه تنها فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران است، بلکه ترانه علیدوستی با یکی از مشکلترین نقشهای خود رویاروییای جاه طلبانه و مبارزه جویانه داشته است: فیلم «اورکا».
اورکا اولین فیلم داستانی بلند سحر مصیبی، بعد از ساختن یک مستند موفق به نام «صفر تا سکو» است. او با ساخت مستندی که به زندگی سخت و پر از مانع و مشکل خواهران ووشوکار منصوری میپرداخت، نشان داد که فیلمسازی دغدغهمند است و به مصائب و مشکلات زنان و به خصوص زنان ورزشکار توجهای ویژه دارد. او در اولین فیلم داستانی خود به سراغ زندگی واقعی «الهامالسادات اصغری» رفته است. شناگر زن ایرانی که موفق شده است رکورد گینس را برای شنا با دستهای بسته در آبهای آزاد به نام خود ثبت کند. اما مقامات ورزشی جمهوری اسلامی از ثبت رکورد او خودداری کردند. خانم مصیبی با ساخت اورکا، به دل واقعیات تلخی در مورد برخورد مقامات حکومتی با زنان ورزشکار ایرانی میزند که کمتر در سینمای ایران به آنها پرداخت شده است.
فیلم اورکا درست در زمانی برای اکران در سینماها آماده بود که اعتراضات به قتل مهسا ژینا امینی شروع شده بود. فیلم به دلیل حمایت برخی از دستاندرکارانش از اعتراضات، از نمایش عمومی در ایران بازماند. ترانه علیدوستی تنها در فیلم «برادران لیلا» دیده شد. سحر مصیبی بعد از ممنوعالکار شدن، مجبور به ترک وطن شد و مهتاب کرامتی نیز از بازیگری در سینما کناره گرفت. مهتاب نصیرپور هم بارها بدون حجاب اجباری در صحنههای عمومی در داخل و خارج از ایران دیده شد. فیلم به صورت قاچاق پخش شد و بسیاری آن را دیدند و توانست جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران فستیوال دوحه را کسب کند.
اما آنچه در فیلم اورکا بیش از مضمون جسورانه و تابوشکنانهاش اهمیت دارد، ساختار بصری و سینمایی فیلم است. فیلم یکی از تکان دهندهترین و نفس گیرانه ترین شروعهای فیلمهای سینمایی در تاریخ سینمای ایران دارد که خیلی زود و از همان ثانیههای اول، بیننده را روی صندلی خود میخکوب میکند. از آن شروع ها که دیگر نمیتوان با خیال راحت نشست و به تصاویر فیلم فقط نگاه کرد. از همان ابتدا فیلم یقهی مخاطب را میگیرد و به او میفهماند که با یک فیلم معمولی روبرو نیست. فیلم با سکانس درگیری الهام با همسرش شروع میشود. در حالیکه همسرش به شدت او را کتک میزند و بر اثر شدت جراحات، الهام را به بیمارستان میرسانند. تقطیع و مونتاز این سکانس بسیار استادانه اجرا شده است و انگار نه انگار که فیلمساز اولین فیلم بلند داستانی خود را ساخته است. بعد از این سکانس شاهد به دریا زدنهای بی شمار الهام در شب هستیم. او در حالیکه یک شناگر حرفهایست، قصد دارد خودش را در دریا غرق کند. تنهایی و بیکسی الهام در این سکانسها نمودی درناک اما شاعرانه دارد. شاعرانگی که در تمام صحنههای شنای الهام در فیلم تکرار میشود. الهام میخواهد کنش جسورانهی او به عنوان اولین زن ایرانی که در دریا کیلومترها با دست بسته شنا میکند، توسط مقامات ورزشی به رسیمت شناخته شده و ثبت رسمی شود. اما مسئولین ورزش زنان حاضر به پذیرفتن او نیستند. خانم نظرآبادی با چادر مشکیاش، الهام را دائما با دلایل واهی از خود میراند. حتی وقتی الهام با لباسی تمام پوشیده و عبایی به رنگ سیاه، در دریا شنا میکند، خانم نظرآبادی با بازی مهتاب کرامتی، پوشش او را اسلامی نمیداند. یکی از اوجهای فیلم جایی است که الهام با پای آسیب دیده و همان لباس سراتاسر سیاه به دفتر نظرآبادی میرود و با ریختن آب پارچ روی میز میخواهد به او نشان بدهد که لباسش وقتی هم که خیس میشود، پوشیده است و بدن او را نمایش نمیدهد.
بدن زن، یکی از پاشنههای آشیل حکومت اسلامی در ایران بوده است. از زمان انقلاب ۵۷، اولین قانونی که اعمال شد، پوشاندن بدن و موی زنان بود. یعنی سلب حق آزادی زنان بر بدن خودشان که از ابتدایی ترین حقوق بشر و آزادی است. در فیلم اورکا مبارزه زنان ایرانی برای بدست اوردن ابتدایی ترین حقوق خود، به تصویر کشیده شده است. زنی که اگر چه همان حجاب تحمیلی را به تن کرده، اما برای حقوق بدیهی خود به عنوان یک ورزشکار زن، مبارزه میکند و برای رفع تبعیض جنسیتی که اگر یک مرد بود، به راحتی میتوانست رکورد خود را ثبت کند. اما الهام خستگی ناپذیر است، به مانند تمامی زنانی که در تاریخ معاصر ایران، از زمان انقلاب مشروطه تا به امروز برای داشتن حقوقی مساوی با مردان، جنگیدهاند.
الهام به جنوب میرود تا شاید بتواند در دریای عمان، رکورد شنای خود در آبهای آزاد را ثبت کند. او در چابهار با ماهل، زنی بومی و پسرش آشنا میشود. ماهل با بازی گرم و دلنشین مهتاب نصیرپور، یک مهمانسرا دارد که الهام را با وجود اینکه یک زن مجرد تنهاست می پذیرد. الهام در مهمان سرای ماهل عکسی از یک نهنگ سیاه و سفید میبیند. ماهل وقتی متوجه میشود الهام شناگر و مربی شناست به او میگوید تو اورکایی. نهنگی که پادشاه دریاست. جنگجوست اما دل رحم است. الهام با دیدن عکس اورکا، انگار انگیزهای مضاعف میگیرد. شبها تا صبح در دریا شنا میکند تا دور از چشم مزاحم و آزارگر تمرین کند. او باید خود را برای ثبت رکورد در گینس آماده کند. حالا دیگر پدر و مادر و دوستان جدیدش در چابهار حامی او هستند.
روز موعود فرا میرسد. الهام به دریا میزند. باید کیلومترها در دریا با دستان بسته شنا کند. پوششاش سنگین و دستهایش بسته هستند. در جایی از شنا، او که به شدت خسته شده، خودش را رها میکند تا در عمق دریا پایین برود. انگار دیگر از مبارزه خسته شده و میخواهد در اعماق دریا آرام گیرد، طوری که بدنش هم گم شود. حل شود. با دریا یکی شود. اما اورکا را میبیند. اورکا برای دیدن او آمده. اورکا هم آمده تا تشویقاش کند. یکی از زیباترین و شگفتانگیزترین سکانسهای فیلم، صحنهی رویارویی الهام با اورکاست. جایی که الهام با آن پوشش سیاه و سفید بزرگش، دست به سر اورکای سیاه و سفید میکشد. انگار او هم حالا نهنگی است که پادشاه دریاست. او با اورکا یکی شده و روح جنگجوی اورکا در او حلول کرده است. الهام با اورکا به سطح آب بازگشته و با این نهنگ غولپیکر سیاه و سفید به راهش ادامه میدهد. اورکایی که فقط او میبیند و دیگران از دیدنش عاجز هستند. آنچه که کارگردان برای تجسم بخشیدن به این سکانس اندیشیده، فراتر از آن چیزی است که امروز در سینمای ایران میبینیم. ترفندی که میتواند کلاس درسی برای سینمای ایران باشد.
ترکیب واقعیت و خیال در سکانس پایانی فیلم اورکا، دقیقا همان پایان شاعرانهایست که از فیلم انتظار میرود. صحنهی پایانی فیلم گریهی الهام است روی سطح دریای عمان که میتواند تعبیری از گریهی خوشحالی همراه با درد و رنج باشد. گریه برای زنده ماندن و ایستادگی در برابر شکست. ترانه علیدوستی در یکی از سخت ترین ایفای نقشهایش، سربلند بیرون آمده. نقشی به شدت درونی و احساسی و به همان اندازه فیزیکی و قدرتی. نقشی روی دریا و زیر دریا. قدرت نمایی فیزیکی و ذهنی ترانه علیدوستی در نقش الهام فیلم اورکا، انگار پیشگویی اوست از اندک زمانی بعد، وقتی کنار مردمش ایستاد و گفت بعد از این همه خونهای ریخته شده، من در فیلمی مجوزدار و با حجاب اجباری بازی نمیکنم. و در اوج کنار رفت. ترانه مثل اورکا ایستاد، آن هم در بخش روشن تاریخ سرزمینش. پادشاهی در اقیانوس دل مردمان سرزمیناش.