Subscribe to Updates
Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.
نویسنده: علی فرهمند
مدرنیسمِ متأخر گام معلق لکلک نمونهای است قابل توجه در بازیابی ژستهای از دست رفتهی سینمای مدرنِ در آستانهی ورود به قرن نو
مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ برای رها شدن از ابسوردیتهی تروماتیکِ واقعیت، پناه به فانتزی میبرد و برخلاف راهبرد کامویی، الگوی شرق را برمیگزیند
سنتوری در پیرنگ و شیوه روایت بیارتباط به هامون نیست؛ روایت دو مرد در آستانه فروپاشی خانواده با روایتگری غیرخطی که هرکدام مرور خاطره میکنند
آهِ سرد ناهید صدیق به سردیِ سرمای درون آدمهاش میماند -بیگانهگان با های و هوی مردمان، فرورفته در خود، بریده از خویشاند
کیارستمی، شاعر زندگی است. او در آثارش مدام زندگی را یادآوری میکند. تفاوت لحن (پلاستیک) فصل پایان با سایر فصول طعم گیلاس گویای این نکته است
آیا میتوان در یک جملهی کلی و کاستهگردیده، وجهِ تمایزی ساده در جهت تبیین صورتبندی واقعگرایی عیاری ارائه داد؟
زن در پی بچهاش و مردان در پی زن -این تمام ماجرایی است که شهر خاموش بر آن شکل گرفته؛ دنیای مردانه- که سمپاتیاش نیز با مردانِ ماجراست
مدرنیسمِ خشت و آینه -درست همپای نمونهی اروپاییاش- «ماجرا»ی گمشدن کودک را به نفع گمگشتهگی آدمهای داستان رها میکند
روایتِ خشت و آینه محتوی از چند حکایت است -و بافتارِ حکایت، محرک پیرنگهاست. هر فصل، یک حکایت و هر حکایت، شخصیت را به کسب معرفت هدایت میکند
دشت خاموش قصهی ایستاییِ آدمهاست؛ آدمکهای بیسرنوشت آنسان که دشتِ خاکِ خاموش. هیچیک از شخصیتها نسبت به دیگری برتری ندارد