Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    امیروی سینما و دونده‌ای مداوم | خوانش سینمای امیر نادری

    پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      امیروی سینما و دونده‌ای مداوم | خوانش سینمای امیر نادری

      ۱۳ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      امیروی سینما و دونده‌ای مداوم | خوانش سینمای امیر نادری

      ۱۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    ادبیات

    پیتر هانتکه؛ بیتل کمرو و آنارشیست پهنه ادبیات

    پرویز جاهدپرویز جاهد۲۰ تیر , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    پیتر هانتکه
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    نوشتهٔ فلکر ویکهورست – راینشر مرکور

    ترجمۀ پرویز جاهد

    ***

    پیتر هانتکه، داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، شاعر و فیلمساز اتریشی در 6 دسامبر سال 1942 در جنوب اتریش به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم دبیرستان در گراتس به تحصیل در رشته حقوق  پرداخت. هانتکه در سال 1966در جلسۀ رسمی گروه 47، اعضای سرشناس آن را به عدم درک درست ادبیات متهم نمود. سپس درمقاله‌ای با عنوان «ادبیات رمانتیک»، نظریۀ سارتر را در مورد تعهد در ادبیات رد کرد. نخستین رمان او، «زنبورها» (1966) و اولین نمایشنامه‌اش «اهانت به تماشاگر» است. هانتکه؛ نویسنده‌ای مدرنیست است و این مدرنیسم او را در مضمون و سبک بیانی و اجرایی نمایشنامه‌های او ‌می‌توان دید. منتقدی درباره‌اش نوشت: “این بیتل کمرو، در صحنه ادبیات یک آنارشیست است.” هانتکه یکی از تأثیرگذارترین و اصیل ترین نویسندگان آلمانی زبان در نیمه دوم قرن بیستم است.

     او در سال ۲۰۱۹ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر “آثار تأثیرگذارش که با نبوغی زبانی تجربه‌های بشری را بررسی کرده” دریافت کرد. در همین سال، به خاطر حمایت هانتکه از اسلوبودان میلوسوویچ، قصاب بوسنی و عامل نسل‌کشی بوسنیایی‌ها، بسیاری از روشنفکران و فعالان حقوق بشر به انتقاد از اهدای نوبل ادبیات به پیتر هانتکه پرداختند.

    هر کس امروز هانتکه را ببیند، به سختی می‌تواند تغییری در ظاهرش مشاهده کند. هر چند تا حدی از انبوهی موهایش کاسته شده باشد. در عکس‌های جدیدش، برخلاف گذشته، لبخندی دیده می‌شود که سعی می‌کند صمیمانه باشد. پیتر هانتکه با زمان پیش رفته است و این گذشت زمان را در آثارش نیز می‌بینیم. این آثار(حداقل نوشته‌های اخیرش) که به فرم و درونمایه واحدی رسیده‌اند، همان مفاهیم عصیانگرانه را که شرط نخستین موفقیت‌های هانتکه بوده‌اند، در خود دارند. هانتکه با اولین نمایشنامه‌اش – اهانت به تماشاگر- جنبشی را در ادبیات و تئاتر آلمان پدید آورد. این جنبش هیچ جنبه توهین آمیزی نداشت، بلکه در واقع اعتراضی علیه عامه‌گرایی در یک ضد درام بود که تمام قواعد اجرا و تماشا را برهم می‌زد و تماشاگران را علیه وراجی‌های نمایشی می‌شوراند. به زودی این نویسنده‌ی جوان به هنگام گردهمایی «گروه47» در دانشگاه پریسنتون؛ تمام توجه‌ها را جلب کرد و ناگهان خیز بلندی برداشت و شیوه‌ی بیانی ناتوان نئورئالیست‌ها را زیر سوال  برد: “من متوجه تسلط نوعی شیوه‌ی بیانی ناتوان بر نثر معاصر آلمان شدم. عوام، رستگاری را تنها در توصیف جستجو می‌کنند که بنا به ماهیتش آسان‌ترین شیوه‌ی آفرینش ادبی است. زمانی  که راه تحول مسدود است، یک نویسنده، تنها می‌تواند به توصیف جزئیات بپردازد. از اینجا است  که یک دوران پایان ناپذیر در ادبیات آلمان شکل می‌گیرد و این تکیه کلام مضحک «نئورئالیسم»  ورد زبان همه می‌شود.”

    پیتر هانتکه

    در پائیز 1967 انتشارات رزيدنس اولين قطعات كوتاه نثری هانتکه را منتشر مي‌كند. یک سال بعد نمایشنامه‌اش به نام «گاسپار» در فرانکفورت و اوبرهاوزن به روی صحنه می‌رود. این نمایشنامه به‌رغم انتظاراتی که عنوانش برای تماشاگران بر می‌انگیخت، داستان«گاسپارهاوزر» کودک عقب مانده معروف نبود. در این نمایشنامه، هانتکه می‌خواست نشان دهد چگونه کسی که کاملاً فاقد هر گونه امکان ارتباطی است می‌تواند از طریق سخنرانی به حرف درآید. در واقع این ارتباط بین اشیاء و مفاهیم بود که گارسپار را قادر ساخت به تقویت استعدادهای ذاتی‌اش بپردازد: “از وقتی که توانستم حرف بزنم، قادرم هر چیزی را سر جای خودش بگذارم.” در سال 1970 انتشارات اوستریان، رمانی تحت عنوان «دروازه‌بان  از نقطه‌ی پنالتی می‌ترسد» از هانتکه منتشر کرد که عنوانش حتی در حافظه‌ی کسانی که در زمره‌ی خوانندگان آثارش نیز نبودند باقی ماند (ویم وندرس در سال 1972 فیلمی بر اساس این رمان ساخت). در این کتاب؛ هانتکه داستان «یوزف بلوخ» مکانیک و دروازه‌بان سابق فوتبال را باز می‌گوید که پس از دست دادن شغل‌اش یک زن متصدی گیشه سینما را بدون هیچ انگیزه‌ی روشنی به قتل می‌رساند. البته برای خوانندگان از قبل روشن است که بلوخ احتمالاً در موقعیت اشفته‌ای قرار داشته است. هانتکه این داستان به ظاهر جنایی  را به گونه‌ای روایت می‌کند که بر خلاف انتظار خواننده به اثر کاملا متفاوتی بدل می‌شود. برای او خود “کنش”، جنبه‌ی قطعی ندارد بلکه این “واكنش” مجرم است که اهمیت دارد. تحول درونی و به دنبالش تحول ظاهری بلوخ. در اینجا هانتکه نوعی الگوی روایتی را بنا می‌کند که با چند استثناء در آثار بعدی‌اش دنبال می‌شود. پروتاگونیست خود را نادیده می‌انگارد و به همین دلیل اشیاء و مکان‌ها مفاهیم خاص خودشان را دارند و در یک جهان فعال ناهمگون پدیدار می‌شوند.

    ظهور و سقوط ادبی هانتکه مبتنی بر سه مفهوم اصلی است: عزیمت، رسیدن به مقصد، و خوشبختی. حتی به نظر می‌رسد که این مفاهیم شرایط کار او به حساب می‌آیند. در« تاریخچه قلم» (1982) می‌خوانیم: “من تنها با تکرار می‌توانم به درک واقعی برسم.” و تکرار در نزد هانتکه یعنی پناه بردن به طبیعت، تعیین هویت اجزایی که وسیله‌ی استواری کل‌اند و بنا کردن شخصیت‌هایی که تنها در ارتباط با شیوه‌ی زندگی خاص خویش مطرح‌اند. اینها تکرار به مفهوم واقعی کلمه‌اند: نزدیک شدن به جوهر پدیده‌ها از طریق نوشتن. این تنها شخصیت‌های هانتکه نیستند که پیوسته در سفرند بلکه خود او نیز بیشتر روزگارش را در سفر می‌گذراند. در سال 1987، هانتکه چند هفته‌ای را در ژاپن گذراند. برای او سفر، یک نقطه‌ی پایان یا یک دور تسلسل ادبی عزیمت و رسیدن نیست. خودش می‌گوید: “من سفر می‌کنم چون می‌خواهم در جای دیگری گام بردارم. برای مثال پرینس جائی است که شخص می‌تواند مسیر پیاده روی خود را تعیین کند. جائی است که شخص می‌تواند خوب ببیند و خوب بشنود. هر کس یک یا دو چشم انداز دارد که می‌تواند مکرراً به آن رجوع کند.” هانتکه هیچ‌گاه خود را به الگوهای روایتی مرسوم مقید نکرد. به همین دلیل آثارش به لحاظ ساختار روایتی  متفاوتی که دارند برای بسیاری از مردم بی‌معنی به نظر می‌رسند. به هر حال شاید این تنها عاملی باشد که انتظارات ما را به یاس مبدل می‌کند. ما دنبال آثار هیجان انگیزی از قبیل آثار تریلر یا داستان‌های عشقی هستیم. البته این واقعیت که او دقیقا همان نویسنده‌ی مورد نظر و دلخواه برخی منتقدین ادبی است، نباید مکتوم بماند. در نظر آنان هانتکه به مثابه مهمان عزیزی است که حضورش به آنها جرئت بخشیده تا مرگ هنر روایتی را اعلام نمایند. هانتکه آن مرثیه خوانی‌ها را پشت سر گذاشته است. برای این گفته دلیل خوبی وجود دارد که اگر امروز تنها یک ادبیات زنده وجود داشته باشد  که از خاک خویش تغذیه کرده و تجدید قوا کند، همان  آثار هانتکه است. ولی در عین حال باید اذعان  داشت  که «زن چپ دست»‌ از جمله ضعیف‌ترین آثارش محسوب می‌شود، چرا که درآن بیش از همیشه بر دیالوگ تکیه کرده است. روشی که هیچ‌گاه درآن موفق نبوده است. این نکته در مورد نمایشنامه‌های دیگرش مثل «راه دراز مدور» (1981) و «نمایشنامه پرسشی» (1989) نیز صدق می‌کند.

    پیتر هانتکه

    هانتکه را می‌توان هر چیزی خطاب کرد جز یک دراماتیست. گرچه شاید این حرف برای او خوشایند نباشد اما شعر دراماتیک او یعنی «راه دراز مدور» که تم آن کشمکش خانوادگی بر سر خانه‌ی پدری است جز یک مناجات مفاخرانه چیزی نیست. ماهیت استعاره‌گونه اشعارش در شدیداللحن‌ترین فرمان‌های روحانی مآبانه شخصیت‌هایش با تکرار جملات آمرانه‌ای نظیر “منتظر جنگ دیگری نباشید. . . . به کشور بنگرید. . . از بیهودگی دست بردارید.” آشکار می‌شود. هنوز این سوال مطرح است که هانتکه با قطعه‌های نمایشي‌اش در پی بیان چه مفهومی است. درهر صورت این قطعه‌ها خشم و غضب آدمی را بیشتر از تحسین و تمجید برمی‌انگیزد. این گفته درباره‌ی برخی از داستان‌ها و رمان‌هایش نیز صادق است. هانتکه مجددا ً با فراغت بیشتر به قانونمند کردن تعبیرش از شعر پرداخته است. در «تاریخچه قلم» می‌نویسد‌:” آنچه می‌نویسم هنگامی معتبر است که بتوانم  به آسانی جهان را تکرار کنم. هنگامی که موفق شدم جهان را به سادگی تکرار کنم آن گاه می‌توانم صحت نوشته‌ام را تایید نمایم.” هانتکه خواهان ترسیم واقعیت‌های موجود نیست، بلکه ترجیح می‌دهد به مسائل درونی شخصیت‌هایش بپردازد. تداعی معانی تکنیکی که هانتکه در آثارش به کار می‌گیرد اسا ساً منجر به انکار زبان‌شناسی امروزی می‌شود تا حدی که خواننده مجبور است مفهوم را به واسطه‌ی پیچیدگی ظریف ناشی از ترکیب معانی مختلف دریابد.

    اگر آثارش قبلاً خطر گریزان نمودن خواننده را در پی داشت امروز حتی می‌تواند بیزاریش را نیز سبب شود. در تازه‌ترین مصاحبه‌اش با مجله‌ی استرن در این مورد صحبت کرده است. در عین حال برخی شواهد نیز توسط آدلف هاسلنیگر در کتاب اخیرش به نام «جوانی یک نویسنده» آمده که بر این نکته صحه می‌گذارد. پارامترهایی در دست است مبنی بر اینکه آثار اولیه هانتکه، با جستجو برای یافتن کلمات مناسب  وعشق دیوانه‌وار در توصیف همراه بوده که امروز نیز نوشته‌هایش قابل تشخیص است. خواهرخوانده‌اش مونیکا با ترس به یاد می آورد: “دوران تشنج آمیز نوشتن او در خانه‌اش در گریفن سپری شده است. زمانی که او آمرانه خانواده‌اش را وادار می‌کرد در رنج ناشی از تردید و شکنجه ناشی از کارش سهیم شوند. گاهی اوقات درماندگی در الهام، تمام اعتماد به نفس او را از بین می‌برد. جستجوی رنجبارش برای  یافتن یک واژه که ساعت‌ها به طول می‌انجامید تنها هنگام نوشیدن آن هم در نیمه‌شب به پایان می‌رسید» هانتکه که تحت سرپرستی پدرخوانده‌ای بزرگ شده بود که همیشه مست می‌کرد و او را به باد کتک می‌گرفت، ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای با مادرش داشت. مادری که او را در داستان «بدبختی را انتخاب کن» (1972) تصویر کرده است: ” خود را با زندگی شخصیت‌های این داستان‌ها مقایسه کند. هر داستان برای او  در حکم توصیف‌ زندگی خصوصی‌اش بود. به این ترتیب او برای نخستین بار سعی کرد درباره خودش حرف بزند و درونیات  خود را بروز دهد. با خواندن هر کتاب، این ویژگی را در خود تقویت می‌کرد. بدین‌گونه تجربیات من نیز افزایش می‌یافت.”

    پیتر هانتکه

    با خواندن هر کتاب جدید هانتکه، ما خوانندگان آثارش بیشتر به شخصیت واقعی او پی می‌بریم، حتی اگر بخواهد خود را ُپشت شخصیت‌های آثارش پنهان کند: “اگر می‌خواهی همه چیز را در مورد کسی بازگو کنی، هیچ چیز را افشا نکن.” این جمله می‌تواند شعار کلی آثارش محسوب شود. آنچه که در نهایت می‌توان از آثار نویسنده‌ای چون پیتر هانتکه با ظرافت زبان شناسانه و دقت وسواس‌گونه دریافت، توجه به گستره‌های روح -غالباً دلتنگی‌ها-است به شرطی که به عمق آثارش توجه شود. او در کتاب «دنیای درونی دنیای بیرونی دنیای درون» (1969) می‌نویسد: “من نه یک شخص خیالبافم، نه یک زاهد تارک دنیا و نه یک برج عاج نشین” این گفتۀ هانتکه را باید برای کسانی بازگو کرد که او را به عنوان یک نویسنده‌ی سیاسی نمی‌شناسند. مردم زادگاه هانتکه دو زبانه بودند وبا لهجه‌ی اسلاوی –اتریشی صحبت می‌کردند. اما هانتکه به رغم تسلط کاملش بر زبان اسلاوی یک اسلاو نشد. اما اکنون دیگر به عنوان یک خارجی احساس می‌کند که در خانه‌اش در اسلاونیا به سر می‌برد.

    هانتکه  در آثار متاخرش مثل«خستگی» (1989)، «جعبه گرامافون» (1990)و «روز موفق» (1991) سعی دارد خود را آزادانه‌تر بیان کند. در «خستگی » می‌خوانیم که در روزهای اول، او خستگی را تنها یک ضعف جسمی می‌دانست: “تا جائی که حتی نتوانی انگشت کوچکت را خم کنی یا به زحمت پلک چشمانت را بگشائی.” او می‌کوشد اشکال مختلف خستگی را بیان کند. خستگی زندگی زناشوئی و خستگی ناشی از کار روزانه: “خستگی به انسان منزوی برکت می‌بخشد. هر چه بی‌خوابی‌های شبانه فیلیپ مارلو برای رفع مشکلاتش بیشتر می‌شد، هوشیارتر و بهتر می‌شد. خستگی اُدیسه باعث شد که بتواند دل نائوزیکا را به دست آورد. خستگی، انسان را دوباره جوان می‌کند و موجب می‌شود که جوان‌تر از همیشه به نظر آید. همه چیز در آسایش ناشی از خستگی شگفت‌انگیز خواهد بود.” هانتکه با نوشتن «خستگی»  و آثار تجربی بعدی‌اش به استاد مسلم زبان تبدیل می‌شود. در این آثار؛ تخیلات و تصورات نویسنده به گونه‌ای خود را می‌نمایانند که انگار برای ابد مقرر شده‌اند و نیازی به توصیفات اضافی ندارند. حتی «جعبه گرامافون» نیز  که ظاهراً تم غیرمتعارفی دارد، به همین شکل نوشته شده است. اثری توصیفی  که بر اساس بالاترین حد تمرکز شکل گرفته است. در این اثر او بر آن است که رد پای گرامافون‌ها را دنبال کرده و در جستجوی مکان‌هایی برآید  که در آن موسیقی بیتل‌ها (آیا دوباره چنین عشقی جهان را مسخر خواهد کرد؟) ضرباهنگ جوانی را تعیین می‌کرد.

    پیتر هانتکه

    هانتکه با آرامش فوق‌العاده‌ای جستجویش را در رد پاهای گذشته، روایت می‌کند. در این اثر هیچ چیز زیادی نیست، نه نجوا و  نه سرود ستایش. رابطه هانتکه با جهان پیرامونش به آرامش رسیده است. این را می‌توان در آخرین اثرش –روز موفق- دید. در« روزموفق» او تمی را برمی‌گزیند که قبلاً در «تاریخچه قلم» به کار گرفته بود. عالی‌ترین لحظه‌ی روز، لحظه‌ای است که در انسان میلی غریب به حرکتی مهرآمیز شکل می‌گیرد. نیاز به حرکتی دائماً پیشرونده. هانتکه نمی‌خواهد تنها یک لحظه شاد،‌ یعنی  کوتاهترین بخش یک روز را توصیف کند بلکه هدفش ارائه تصویری از زیستن در آرامش و سکون است. نقطۀ شروع  اثرش یک تصویر شخصی از ویلیام هوگارت است. خطی نسبتاً خمیده به نام “خط زیبایی و ظرافت”از میان پالت نقاش کشیده می‌شود وآن را به دو نیمه تقسیم می‌کند. تصویر یک چوب اره شده. ابتدا باید شکاف یا محل فرورفتگی اره در چوب را پیدا کنید. اگر اره عمیقاً در چوب فرو رود که دندانه‌های آن ناپیدا باشد، آنگاه ناگهان اولین تلالو خورشید در میانۀ روز برمی‌تابد. یک روز نتیجه‌بخش زمانی خواهد بود که اجازه دهیم همه چیز خود به خود اتفاق بیفتد یا اینکه پذیرای آنچه که روی می‌دهد باشیم: “او گذاشت همه چیز در آن سوی پنجره جریان یابد. . .” بیان روایی هانتکه برای مشاهده‌ی هر چه دقیق‌تر اشیاء بر جداسازی خواننده از آنچه توصیف می‌شود استوار است. این شیوه بیانی که از یک حس هوشمندانه نشئت می‌گیرد، تمام الگوهای مرسوم داستان نویسی را پس می‌زند. به نظر هانتکه این الگوها از ارائه دیدگاه‌های جدید در زمینه مسائل جهان عاجز است. در «روز موفق» او بیشتر از هر اثر دیگرش، درگیر زبانی است که مستقیماً از طریق روایت به سطح  می‌رسد. این نویسنده اتریشی در آثار خود تصاویری از متمرکزترین جلوه‌های هیجان و زیبائی را برای ما ترسیم می‌کند. یقیناً حق با هانتکه است هنگامی که سال‌ها پیش در «تاریخچه‌ی قلم» می‌نویسد: “من زیبائی را در نوشتن کشف می‌کنم.”

    کتاب ادبیات پیتر هانتکه
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیبازی بد و بد‌تر / نگاهی به برنامۀ کنسرتینو
    مقاله بعدی چرا باید پروست بخوانیم
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

    آیلین هاشم‌نیا

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    محمدرضا صالحی

    داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

    فینیکس
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    امیروی سینما و دونده‌ای مداوم | خوانش سینمای امیر نادری

    پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.