Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من ترانه، اورکای ایران زمین هستم | نگاهی به فیلم «اورکا» ساخته‌ی سحر مصیبی

      ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازنمایی امر بومی در سینمای ایران

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    ادبیات پرونده‌های ویژه پرونده شماره ۳

    انقلاب به روش بهومیل هرابال

    پریسا جوانفرپریسا جوانفر۱۲ مهر , ۱۳۹۹
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    بهومیل هرابال
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم که صدایی از بیرونِ خانه آمد؛ صدای آشنای آن روزهای کوچه و خیابان: «سماور کهنه خریداریم…». خاله‌ی بزرگم رفت از زیرمین‌شان یک دوجین کارتن کتاب آورد، من و خواهرم انقدر هیجان زده شده بودیم که دویدیم سمت کارتن‌ها و لابه‌لای آنها را گشتیم و از بین آنها چند کتاب کشف کردیم. یکی‌اش خوب در ذهنم مانده: کنت مونت کریستو. با اینکه خیلی کهنه بود مثل گنجی قاپیدیم و نگذاشتیم به دست سماور کهنه‌خر برسد چون مامان گفت که کتاب‌ها را خمیر می‌کنند. تنهایی پرهیاهو از بهومیل هرابال را که خواندم، این خاطره برایم زنده شد که من هم مثل هانتا، شخصیت جذاب داستان، کارگری که کتاب‌های ممنوعه را به عنوان کاغذهای باطله پرس می‌کند، کتابی را نجات داده بودم. بهومیل هرابال که از جمله تحصیلکرده‌ها و روشنفکران اهل چک است که سال‌ها کارگری کرده و شاید این داستان، اصلا مستند داستانی خودش است.

    طبق چیزی که خوانده و شنیده‌ام، بهومیل هرابال از جمله کسانی است که در دوران چک تحت لوای شوروی و کمونیسم و سوسیالیسم به سر می‌برد، نوشته‌هایش از طرف اداره سانسور، ممنوع اعلام شده ولی او نوشته‌هایش را چاپ نمی‌کند، بلکه با یک حرکت انقلابی آنها را به صورت زیرزمینی تکثیر کرده و به دست خوانندگانش می‌رساند و شاید به همین دلیل است که زیرزمین به صورت موتیفی در این داستان در جریان است. زیرزمینی که در آن کاغذهای باطله را پرس می‌کند، زیرزمین خانه‌ی مادرش که در آن شیر ترشی حاوی یک قورباغه را می‌نوشد، زیرزمینی که در آن مادرش را که مرده بود، می‌سوزانند، زیرزمین‌هایی که بی‌هوا، راهی جستجویشان می‌شود و در آنها مردان تحصیلکرده‌ای را می‌بیند و می‌گوید: «مثل سگی که به لانه‌اش، به شغل‌های خود زنجیر شده‌اند…» یا جایی که می‌گوید «تنها این من نیستم، بلکه در این لحظه در پراگ هزاران نفر دیگر دارند در زیرزمین‌ها کار می‌کنند و ذهنشان پر از افکار زیبا و زندگی‌بخش است.»؛ که این زیرزمین‌ها نشان از طبقه‌ی پایین اجتماعی و کم اهمیتی توده‌ی مردم و بی توجهی به قشر روشن‌فکر جامعه است. این زیرزمین‌ها را می‌شود در فیلم انگل (Parasite) هم دید.

    از تناقضی که در عنوان کتاب بیرون می‌ریزد باید انتظار یک زندگی متناقض را برای شخصیت اصلی داشت، کسی که در  پاراگراف اول کتاب اینطور خودش را معرفی می‌کند: «سی‌وپنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این قصه‌ی عاشقانه‌ی من است.» که در خیلی از فصل‌های دیگر کتاب هم تکرار می‌شود و نشان می‌دهد که کسی که عاشق کتاب‌هاست چطور از پرس کردنشان هم لذت می‌برد و با این زندگی خو گرفته است. همچنین با توجه به اینکه بهومیل هرابال نوشتن این کتاب را در سال 1974 شروع کرده شاید عدد سی و پنج به معنای مدت زمانی است که از آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1939 می‌گذرد؛ چرا که او در این سال‌ها که کشورش اول تحت تاثیر آلمان و سپس شوروی بوده، از نوشتن با فراغ بال بازمانده.

    هرابال تنهایی پرهیاهو

    تنهایی پرهیاهو پر از استعاراتی است که فضای خفقان‌آور جنگ جهانی و دورانی که سایه‌ کمونیسم و سوسیالیسم بر کشورهای شرق اروپا چون چک است را نشان می‌دهد. من لابه‌لای برگه‌های کتاب، دائم بوی گندی را حس می‌کنم که نشان از سیاهی آن روزگار است، بوی کپک کاغذ باطله‌ای که کود حیوانی پیشش گل و ریحان است، بوی گند مانچا و بوی فاضلاب.

    او که دائم از زمین و آسمان گلایه می‌کند که به نظر من منظورش از زمین، انسان‌ها خصوصا کسانی که به زعم خودشان مشکل‌گشای بشریت هستند و منظورش از آسمان، خداست چرا که در جایی از کتاب می‌گوید: «نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان اندیشه‌مند.»، از بین بردن کتاب را به سلاخی کردن تشبیه می‌کند و خودش را یک قصاب رئوف می‌داند. در جایی دیگر انهدام کتاب را به سوزاندن مرده تشبیه می‌کند و جایی هم کاغذهای خون‌آلودی از قصابی برایش می‌آورند که سراپایش را مثل شاگرد قصاب‌ها غرق خون می‌کند. جایی که جسد دایی مرده‌اش را بیل و بیلچه جمع کرده و بعد هم همین کار را با کاغذهایی باطله زیرزمینش که لانه‌ی موش‌هاست می‌کند.

    علاوه بر کتاب، تابلوهای نقاشان معروفی چون گوگن را هم باید نابود ‌کند و به طرق مختلف می‌خواهد کتاب‌های خوب را از انهدام نجات دهد چون از نابودی آنها احساس گناه می‌کند و حتی در قسمتی از داستان می‌رود و خودش را به پلیس معرفی می‌کند و می‌گوید مرتکب جنایت علیه بشریت شده است. او از به دنیا آمدن و مردن صحبت می‌کند و معتقد است که کار انهدام کتاب‌ها نیاز به مدرک الهیات دارد گویی پرس کردن کتاب‌ها را مثل به خاک سپردن انسان می‌داند.

    اعتراض بهومیل هرابال در تنهایی پرهیاهو علاوه بر سوسیالیسم و کمونیسم به نظام سرمایه‌داری نیز هست؛ چرا که با توجه به صحبت از روزمرگی و ظلمی که به طبقه کارگر از طرف سرمایه‌داری می‌شود، این جملات گواه این موضوع است که او زندگی روزمره را نقد می‌کند که یکی از نکات مورد اشاره‌ی لوفور است: «در حرفه‌ی من دایره و مارپیچ تطابق دارند و پیشرفت به آینده و پسرفت به مبدا در جایی با هم تلاقی می‌کنند» و یا «سی و پنج سال است که دارم به تناوب دکمه سبز و قرمز دستگاه پرس خود را فشار می‌دهم و همراه با آن سی و پنج سال هم هست که دارم بی‌وقفه آب‌جو می‌خورم…» که تا حدی یاداور فیلم عصر جدید چارلی چاپلین است. حتی می‌خواهد بعد از بازنشستگی، دستگاه پرسش را بخرد و دوباره همین کار را ادامه دهد چون این فکر را دایی‌اش در سرش انداخته که او هم بعد از بازنشستگی محل کارش را در باغی شبیه سازی کرده است.

    بهومیل هرابال

    بهومیل هرابال همچنین برای نقد روزمرگی، دو دختر کولی را وارد داستان می‌کند که هر روز برای امرار معاش، کاغذ باطله می‌فروشند و بعد از آن جلوی دوربین مردی کولی که پااندازشان بود عکس می‌اندازند، عکس‌هایی که مانند وعده‌ی بهشت، دست نیافتنی هستند. یا داستان را به جایی می‌رساند که دستگاه پرس بزرگ و جدیدی به رقابت با پرس جمع و جور هانتا برمی‌خیزد و کارگرهایی هر روز کارشان این می‌شود که جلد کتاب‌ها را مانند پوست مرغ بکنند و آنها را داخل دستگاه پرس بیندازند، بدون اینکه عنوان کتاب را بخوانند و به آن حسی داشته باشند و هانتا با دیدن این هیولا خوف می‌کند که موعد مرگ پرس‌های کوچک رسیده است. در جایی دیگر از داستان نیز، دخترک کولی که هانتا مدت‌ها با او زندگی می‌کند ولی اسمش را هم درست و حسابی نمی‌داند، دخترکی که هر شب به خانه هانتا می‌آید و کارهای تکراری می‌کند: آتش را می‌گیراند، شامی که همیشه‌ی خدا، گولاش سیب‌زمینی و کالباس گوشت اسب است، درست می‌کند و بدون حرفی کنار او می‌خوابد.

    اوج تاکید او بر موضوع روزمرگی، آنجایی است که هانتا مستقیما از آن حرف می‌زند و خود را به سیزیف تشبیه می‌کند و کار خودش را با کارگران دستگاه پرس غول پیکری مقایسه می‌کند که کارشان زمان مشخصی دارد ولی او محکوم است که با تمام شدن هر سری کاغذ باطله، کاغذهای بیشتری را پرس کند و وقتی هم که کارگرهایی جای او را می‌گیرند او به دلیل اینکه به آن روزمرگی عادت کرده مانند مش حسن داستان گاو، دچار پریشانی می‌شود و روزهای کار با پرس را به عنوان روزهای خوش گذشته یاد می‌کند.

    جایی میان روزمرگی‌های هانتا، دختری به نام مانچا وارد داستان می‌شود که روبان‌هایی روی سرش دارد و با هانتا که عاشق اوست می‌رقصد و کمی بعدتر، همان روبان‌هایی که تا چند دقیقه قبل باعث جذابیتش بودند، باعث آبروریزی و کسب لقب «مانچا بوگندو» می‌شوند چرا که «دنباله‌ی روبان‌هایش در لگن توالت آویخته و به کثافت آغشته شده است.» و آنها را با چرخش به اطراف و حضار می‌پاشد. حتی بعدها هم که دوباره هانتا مانچا را پیدا می‌کند و او را برای اسکی به تعطیلات می‌برد نیز این واقعه به گونه‌ای دیگر تکرار می‌شود. علاوه بر این، موش‌هایی که در فاضلاب زندگی می‌کنند، محققانی که پروژه مهمشان فاضلاب است، کاغذ باطله‌های گندیده‌ای که داخل دستگاه پرس می‌ریزد و حس کارگر فاضلاب پاک‌کن را دارد و خودش که صندلش را در مدفوع سگ فرو می‌کند، همه و همه نشان از پستی این زندگی و این دوران دارد. پس فاضلاب نیز موتیفی معنادار در این داستان است.

    تنهایی پرهیاهو

    موش‌ها هم نقش مهمی در زندگی هانتا دارند چرا که آنها استعاره از مردم پراگ هستند و وقتی در جای جای کتاب به موش‌ها برمی‌خورم یاد آنها میفتیم. مثلا جایی که موش‌ها در دو دسته‌ی سفید و خاکستری مانند جنگ‌های انسانی در فاضلاب در حال جنگند یا در زیرزمین هانتا در حال بازی‌اند و حتی میان کتاب‌های خانه‌‌ی او در حال زادوولدند و خانه و زندگی به هم می‌زنند یا لابه‌لای دستگاه پرس وول می‌خورند و داخل توده‌ی کاغذ باطله‌های زیرزمین، شهرسازی می‌کنند و هانتا آنها را با چنگک جمع می‌کند و داخل دستگاه پرس می‌اندازد __کاری که همان روز با جسد دایی‌اش کرده است. اینها استعاره از آدم‌ها هستند که یا با هم در جنگند یا در حال دوستی و زادوولد یا زندگی روزمره و یا در حال ساختن شهرشان. موش‌هایی که مثل دخترک کولی‌اش در شب‌های سرد، توی خودشان گوله می‌شوند.

    با تحلیلی که تا اینجا بر تنهایی پرهیاهو اثر بهومیل هرابال رفت، می‌توان گفت که او قبل از اینکه از جایش بلند شود و برود در کوچه و خیابان شعار دهد و کشته یا زندانی شود، افکار انقلابی‌اش را در بین داستان‌های اعتراضی و انتقادی‌اش پنهان می‌کند، آنها را بدون انتشار رسمی به دست خوانندگانش می‌رساند و در خلال تعریف کردن ماجراها با استعاراتی، به مردم تلنگر زده، آنها را به خیابان دعوت کرده و باعث انقلاب مخملی پراگ می‌شود. این کار از دید من، اعتراضی مدنی است. پس میتوان مبارزات مدنی و انقلابی او را بین جملات کتاب پیدا کرد؛ آنجایی که می‌گوید: «اگر کسی می‌خواست کتابی را خمیر کند. باید سر آدمها را زیر پرس می‌گذاشت. ولی این کار فایده‌ای نمی‌داشت چون که افکار واقعی از بیرون حاصل می‌شود. تفتیش کننده‌های عقاید و افکار در سراسر جهان. بیهوده کتاب‌ها را می‌سوزانند چون اگر کتاب حرفی برای گفتن و ارزشی داشته باشد، در کار سوختن فقط از آن خنده‌ای آرام شنیده می‌شود. چون که کتاب درست و حسابی به چیزی بالاتر و ورای خودش اشاره دارد.» و این موضوع را جاهای مختلف کتاب تکرار می‌کند و کتاب را همچون آدمیان می‌پندارد و وقتی خاکستر مادر مرده‌اش را به دستش می‌دهند می‌گوید: «من تنها کاری که می‌توانستم بکنم این بود که سر جایم بایستم و خیره بمانم، همان طور که به قطارهایی خیره می‌ماندم که آن گنجینه‌ی کتاب‌های بی‌مانند را در قبال کیلویی یک کرون به سوئیس و اتریش می‌بردند.» و در جایی دیگر می‌گوید: «هر وقت که دستگاه پرسم در آخرین مرحله، کتاب‌های زیبا را با فشار بیست اتمسفر خرد می‌کرد، صدای درهم شکستن اسکلت آدمی را می‌شنیدم و احساس می‌کردم که دارم جمجمه و استخوان کلاسیک‌ها را خرد می‌کنم.»

    و یا وقتی او می‌خواهد روح آزاده‌ی خوانندگان را بیدار کند و آنها را به طلب کردن حق به شهر دعوت کند از این جملات کمک می‌گیرد «دیگر تحمل هوای آزاد را ندارم. هوای آزاد، مثل سیگار هاوانا، گلویم را می‌خراشد و به سرفه‌ام می‌اندازد.» و جایی که دایی‌اش دو هفته است مرده و کسی جز او توان جمع کردن جسدش را ندارد و می‌گوید «من که به تعفن زیرزمینم عادت دارم رفتم و بیل و بیلچه برداشتم و به ضرب یک بطری مشروب روم که مامورها به من دادند، اول با بیل و بعد با بیلچه، تکه بقایای دایی‌ام را، آرام و فروتن، تراشیدم و جمع کردم.» و یا زیرزمین‌هایی را توصیف می‌کند که بی‌هوا، راهی جستجویشان می‌شود و در آنها مردان تحصیلکرده‌ای را می‌بیند که «مثل سگی که به لانه‌اش، به شغل‌های خود زنجیر شده‌اند. مردانی که به صورت نوعی تحقیق جامعه شناسانه تاریخچه زمانه خویش را می‌نویسند و من از آنها بود که آموختم چگونه طبقه متوسط تحصیلکرده و اهل مطبوعات نزول کرد. چطور طبقه کارگر از اعماق، به سطح اجتماع آمد و طبقه نخبه و دانشگاه‌دیده در مقام کارگر، انجام وظیفه می‌کند. بهترین دوستانم در بین این گروه دو عضو سابق آکادمی علوم هستند که کارشان به فاضلاب شهر مربوط می‌شود». بنابراین بهومیل هرابال و کتاب تنهایی پرهیاهو یک کتاب انتقادی و انقلابی است که نه تنها در زمان زندگانی خودش که در هر روزگاری که کسانی یا ایدئولوژی‌هایی به نحوی مردمی را مورد ظلم قرار می‌دهد، می‌تواند مانند کتابی مقدس بیم دهنده، بشارت دهنده و راه گشا باشد.

     

    این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.

    بهومیل هرابال تنهایی پرهیاهو
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیتئوری انتقادی / پشت گرمی شهرهای اصیل در برابر سرمایه‌داری
    مقاله بعدی انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه
    پریسا جوانفر

    مطالب مرتبط

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    محمدرضا صالحی

    داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

    فینیکس

    من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

    افشین رضاپور
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.