مرکز فرهنگی هنری آرگو در تهران که از بازسازی یک کارخانۀ قدیمی آبجوسازی شکل گرفته، یکی از پروژههای نوین و تحسینبرانگیز معماری معاصر ایران است. این پروژه در بازگرداندن حیات به یک بنای متروکۀ صنعتی و تبدیل آن به فضایی فرهنگی و هنری، از چندین منظر ارزش بررسی و نقد دارد.
پروژه آرگو توسط دفتر معماری احمدرضا شریکر – شمال از ایده تا تکمیل آن، در بحرانیترین ناآرامیهای ایران در دههها پیش برده شد. معماران، یک کارخانه آبجوسازی قدیمی صد ساله، در مرکز تهران، را به مساحتی ۱۸۵۰ مترمربع از یک موزه هنر معاصر و مرکز فرهنگی با شرایط آبوهوایی کنترلشده تبدیل کردند.
موزه و مرکز فرهنگی هنر معاصر آرگو شامل فضاهای گالری و رویداد، اقامتگاههای هنرمندان، استودیوهای خصوصی و فضاهای عمومی مختلف است.این پروژه در دورهای پرچالش در ایران، بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰، طراحی شده و تحت تأثیر تحریمهای شدید، ممنوعیتهای سفر و تجربه بسیار منزویکننده پاندمی جهانی قرار داشته است.با تأکید بر پایداری محلی و استفاده از صنعتگران بومی، یک «صمیمیت جمعی» بین طراحان و معماران ایجاد شد تا این فضای منحصربهفرد را ایجاد کنند که از بازدیدکنندگان شهر تهران استقبال میکند. در ادامه نظر داوران را در مورد این پروژه میخوانیم:
«پیچیدگی این پروژه در سطوح مختلفی وجود دارد: اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. این یک بازآفرینی جسورانه از یک ساختمان تاریخی در مرکز تهران است و کاربردی هدفمند برای آینده ارائه میدهد، که به گذشته احترام میگذارد و در عین حال نگاه رو به جلو دارد و از مردم دعوت میکند تا از هر دو، معماری و محتوای این فضای فرهنگی جدید، لذت ببرند.»
استودیو آمریکایی احمدرضا شریکر – شمال با طراحی سری سقفهای بتنی خاص، یک کارخانه آبجوسازی از دهه ۱۹۲۰ در تهران را به موزه هنر معاصر تبدیل کرده است. موزه «آرگو فکتوری» که در منطقه مرکزی شهر تهران واقع شده، به مساحت ۱۷۰۰ مترمربع، اولین موزه هنری خصوصی است که از سال ۱۹۷۹ در پایتخت ایران ایجاد شده است. دفتر معماری احمدرضا شریکر – شمال مستقر در نیویورک، «آرگو فکتوری» را برای سازمان غیرانتفاعی «بنیاد پژمان» طراحی کرد تا مجموعه هنری آن را در خود جای دهد.
(ASA North)
این کارخانه آبجوسازی که پیشتر برای تولید آبجو با نام «آرگو» استفاده میشد، به دلیل موقعیت مرکز انتخاب شد تا هدف جذب فعالیتهای فرهنگی بیشتر به این منطقه را محقق سازد.
این استودیو گفت: «برای ما بسیار جالب بود که یک کارخانه صنعتی کوچک تولید آبجو، که بخشی از میراث صنعتی شهر است و حدود صد سال پیشساخته شده، را به یک موزه هنر معاصر بینالمللی قرن بیستویکم تبدیل کنیم. «این پروژه بهعنوان یک محرک برای نوسازی ساختمانهای مجاور شناخته شده است و باعث احیای مجدد منطقه مرکزی تهران شده است. اکثر گالریها نیز بهدنبال احیای این منطقه تاریخی و مهم، شروع به بازگشت به منطقه مرکزی شهر کردهاند.»
هدف دفتر معماری احمدرضا شریکر – شمال برای «موزه هنر معاصر آرگو فکتوری این بود که به ساختمان زندگی جدیدی ببخشد و تنها بر حفظ آن تمرکز نکند. برای دستیابی به این هدف، این دفتر در مراحل اولیه مفهومپردازی خود با پاتریک هابگود و استودیو آمریکاییاش، هابگود آرشیتکتس، همکاری کرد. احمدرضا شریکر، بنیانگذار استودیو، در توضیح این رویکرد گفت: پاسخ معماری ما به آرگو فکتوری این بود که به آن یک «فرصت دوباره» بدهیم، نه فقط «حفظ» آن.
به گفته شریکر: «ما ذهنها را متمرکز کردیم تا تاریخ سایت، هدف اولیه معماران صنعتی آن و مهمتر از همه، فضاهای نمایشگاهی که بنیاد پجمان درخواست کرده بود را در نظر بگیریم و هدف ما این بود که این موارد را در قالب یک هیبرید محلی و پایدار به هم پیوند دهیم.»
در داخل، کارخانه آرگو شامل شش گالری مجزا، همراه با فضاهای رویداد، کتابخانه، دفتر، فروشگاه و استودیو برای برنامه اقامت هنرمندان موزه وجود دارد.
یک سکوی دیدبانی نیز وجود دارد که اطراف دودکش اصلی ساختمان را احاطه کرده است و همچنین یک بار که آبجوی غیرالکلی سرو میکند، که به کاربری قبلی ساختمان اشارهای دارد. اولین مرحله از مداخله طراحان، تقویت بنا بود بدون آنکه دیوارهای آجری اصلی ساختمان آسیب ببینند. پیهای جدید ساختمان که ترکیبی از بتن و فولاد هستند، توسط بهران بنیآدم طراحی شده و اطمینان حاصل میکنند که ساختمان در برابر زلزله مقاوم است.
یکی از تغییرات مشهودتر استودیو، اضافه کردن پنج سقف بتنی است که جایگزین سقفهای اصلی شدهاند، سقفهایی که هنگام رها شدن کارخانه از آن برداشته شده بودند. شریکر توضیح می دهد که: «ساختار آرگو به مدت ۵۷ سال رها شده بود و در این مدت، مواد سقف از آن جدا شده و تیرهای آن توسط همسایگان برداشته شد. کارخانه بدون سقف و در حالتی ویران قرار داشت.
این سقفهای بتنی که بهطور دستی ریخته شدهاند، دارای شیارهایی هستند که بهگونهای طراحی شدهاند تا شباهت به سرپوشهای فلزی ساختمانهای سنتی اطراف داشته باشند. این سقفها همچنین بهنظر میرسد که بالای دیوارهای کارخانه شناور هستند. طراحی و موقعیت سقفها برای حفظ شرایط آبوهوایی مطلوب در گالریهای موزه بسیار مهم است، زیرا این سقفها به جلوگیری از ورود گرما کمک میکنند و نور را بهطور مؤثر به گالریهای با سقفهای بلند زیرین فیلتر میکنند.
تغییرات دیگر در پوسته اصلی ساختمان شامل بازسازی نمای آجری آن است که دارای الگوی آجرچینی سنتی است و در برخی قسمتها بهطور داخلی نمایان است. آجرهای ساختار اصلی بازیافت شده و در آنچه که استودیو بهعنوان «یک تلاش باستانشناسی وسواسی» توصیف کرده، دوباره استفاده شدند، اگرچه که برخی از آجرها نیاز به تعویض داشتند. همچنین برای تمایز بین عناصر اصلی و جدید، از نوع متفاوتی از ملات استفاده شده است.
معماران این پروژه موفق شدهاند با حفظ عناصر قدیمی ساختمان و ایجاد تغییرات خلاقانه، توازن میان معماری سنتی و نوین برقرار کنند. استفاده از متریالهای صنعتی، نظیر آجر و فلز، همچنین حفظ جزئیات اصلی نظیر برج خنککننده کارخانه، ترکیبی منحصربهفرد از زیباییشناسی مدرن و اصالت تاریخی ایجاد کرده است.
داخل کارخانه آرگو، ویژگیهای برجستهای شامل یک پله بتنی منحنی است که بدون هیچگونه پشتیبانی میانه طراحی شده و بهگونهای قرار گرفته که لابی موزه را به گالریهای طبقه بالای آن وصل کند.
این پله یکی از عناصر جدید موزه است که فرم منحنی دارد و در تضاد با معماری یکنواختتر ساختمان صنعتی اصلی قرار گرفته است.
بهعنوان بخشی از این پروژه، دفتر معماری احمدرضا شریکر – شمال همچنین طراحی چیدمان یک نمایشگاه با نام «برای آرامش» را به همراه استودیوی خواهرش، انجام داد.
این نمایشگاه که در یک گالری به شکل ال در زیرزمین کارخانه آرگو واقع شده، بر روی فیلمی از عکاس ایرانی، نیوشا توکلیان، تمرکز دارد که هم نام همان نمایشگاه است.
طراحی این شرکت با قرار دادن آینههای بدون حاشیه در انتهای آن، فضای بنبست را به «یک فضای بینهایت متقارن» تبدیل کرد، این طراحی، به بازدیدکنندگان این امکان را میدهد که فیلم را بهطور مستقیم بر روی صفحه نمایش یا بهطور غیرمستقیم از طریق انعکاس آن بر روی سطح آینه مشاهده کنند.
نقدها و چالشها
پروژه آرگو نمونهای از بازآفرینی میراث صنعتی است که در کشورهای مختلف جهان نیز رایج شده است. بهجای تخریب ساختمان قدیمی کارخانه آبجوسازی، سازندگان با بازسازی و تقویت آن، به حفظ تاریخ صنعتی منطقه و شهری کمک کردهاند. این امر به خصوص در شهری چون تهران که اغلب شاهد تخریب و نوسازی سریع بناهاست، ارزش زیادی دارد.
بازسازی فضاهای متروکه و تبدیل آنها به فضاهای فرهنگی، در عین حال که میتواند تأثیر مثبتی بر محیط داشته باشد، در صورتی که به بهبود فضای عمومی و تعامل با جامعه محلی توجه نکند، ممکن است به افزایش فشار بر بافت شهری و ایجاد محیطی بسته منجر شود. در نتیجه، ادغام بهتر با بافت شهری و ایجاد فضاهای عمومی بیشتر برای حضور و مشارکت مردم اهمیت دارد.
پروژه آرگو نمونهای موفق از تبدیل یک بنای صنعتی به یک مرکز فرهنگی در تهران است که توانسته با حفظ تاریخ و اصالت، فضایی پویا و الهامبخش برای هنر و فرهنگ ایجاد کند. با این حال، برای ادامه موفقیت و پایداری آن، توجه به دسترسی عموم، حفظ استانداردهای نگهداری و تعامل با بافت شهری اهمیت زیادی دارد
چنین پروژههایی میتوانند به جاذبههای گردشگری شهری تبدیل شوند. تجربه تماشای نمایشگاههای هنری در محیطی صنعتی که بهطور خلاقانه بازطراحی شده است، به جذابیت شهر تهران اضافه کرده و برای گردشگران داخلی و خارجی جذاب است.
ASA North converts Tehran brewery into Argo Factory art museum