این روزها در ذهن هر ایرانی تصاویری دلخراش و تکاندهنده از انفجار در بندرعباس ثبت شده که تراژدی این فاجعه را تا مدتها در حافظۀ جمعی تداوم میبخشند. این رخداد تلخ اما بهانهای شد تا به بازنمایی تصویر جنوب در سینمای ایران بپردازیم. گرچه تصویر جنوب در سینما هم اغلب سیمای تراژیک دارد و رنج این دیار را روایت میکند. بخشی از این تصویر البته در فیلمهای جنگی ثبت شده که آن را از سوژه این گزارش تفکیک میکنیم تا به فیلمهایی بپردازیم که قصۀ آن در جنوب میگذرد یا دربارۀ جنوب، فرهنگ و مردم و مصائب آنهاست. جنوب البته بهواسطۀ جغرافیای ویژهای که دارد همواره یکی از جذابیت بصری و ظرفیت لوکیشنی برخوردار بوده که مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته است. خلیج فارس به تنهایی کافیست تا هر کارگردانی وسوسه شود تا فیلمی در آنجا بسازد. بسیاری از فیلمسازان مطرح ایرانی، با علم به این قابلیت جذاب خلیج فارس، فیلمهایشان را بر بستر این دریا ساختهاند. در بسیاری از این فیلمها صرفاً سکانسها یا پلانهایی عمومی از خلیج فارس در آثار وجود دارد، اما فیلمهایی هم بودند که این پهنه آبی در آنها بیشتر از یک لوکیشن صرف ارزش داشته و در طول درام قصه، اثرگذاریاش را به چشم دیدهایم. در ادامه به برخی از این فیلمها می پردازیم
تنگسیر
«تنگسیر» به کارگردانی امیر نادری در سال ۱۳۵۲ در استان بوشهر ساختهشده است. این فیلم یک اقتباس مستقیم از رمانی به همین نام است که صادق چوبک در سال ۱۳۴۲ آن را نوشته و گفته میشود این داستانی واقعی است. جالب است بدانید که تنگسیر در اصل به مردمان شهرستان تنگستان گفته میشود. داستان این فیلم یک انتقام جنونوار و طغیانی بیحدومرز یک انسان در برابر قدرتهای مسموم حاکم است. اگر علاقهمند سفر به استان بوشهر و تنگستان هستید باید بدانید که این شهرستان به دلیل وجود تنگههای زیادی که دارد این نام را به خود گرفته است. در این شهر با جاذبههای تاریخی و طبیعی زیادی روبهرو خواهید شد و از همه مهمتر میتوانید تمامی مکانهای ساخت فیلم «تنگسیر» را از نزدیک شاهد باشید
دونده و سازدهنی
هنوز هم در حافظۀ تاریخی خیلی از ایرانیان، جنوب با دوندگی امیرو به یاد میآید. نوجوانی که با کارهای مختلف مثل جمعآوری پلاستیک، واکس زدن کفش و… سعی در گذران زندگی دارد تا بتواند به رؤیایش که همان عبور از خلیج فارس است دست پیدا کند. خلیج فارس در فیلم امیر نادری از عناصر مهم درام داستان محسوب میشود، شاید مثل بسیاری از فیلمهای این فهرست سکانسهای داخل دریا و لوکیشن کشتی و… در این فیلم زیاد نباشد، اما از آنجایی که شخصیت اصلی دغدغه عبور از خلیج و رفتن به دریا را دارد، نمیتوان جایگاه آن را در داستان کلی، نادیده گرفت. فیلم «دونده» در سال ۱۳۶۳ در آبادان ساختهشده است. همچنین این فیلم پرطرفدار اولین فیلم ساختهشده بعد از انقلاب است. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای ساختهشده در تاریخ سینمای ایران است. داستان آن این است که امیرو که یک نوجوان تنها است، تنها رؤیا و آرزویی که دارد رسیدن به آنطرف خلیجفارس است. اگر این فیلم را دیده باشید قطعاً دلتان میخواهد برای یکبار هم که شده، شهر آبادان را از نزدیک ببینید. آبادان در اصل از شهرهای مهم استان خوزستان است و رودخانههای اروندرود و بهمنشیر در این شهر به خلیجفارس میریزند. اگر قصد سفر به این شهر را دارید باید بدانید که بیشترین گرما و اوج آن در تیر و مرداد است پس به شما توصیه میکنیم برای سفر به شهر فیلم دونده، ماههای سرد را انتخاب کنید. در فیلم «سازدهنی» هم شخصیت اصلی قصه که باز هم نامش امیرو است، پسرکی است که در روستایی نزدیک بندر همراه با مادرش زندگی میکند. روزی پدر یکی از بچهها از آن سوی خلیج سازدهنی برای فرزندش میخرد و امیرو برای آنکه بتواند دقایقی با آن بنوازد تن به تمامی درخواستهای آن پسرک میدهد.
ناخدا خورشید
اثری خوشساخت و محبوب که هم در جشنوارههای داخلی و هم جشنوارههای خارجی با اقبال مواجه شد و جوایز متعددی را به دست آورد. این فیلم جدا از داستان جذاب و بازیهای خوبش (مخصوصاً داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی) یک ویژگی مهم دارد و آن هم استفاده مناسب و بهجا از عنصر دریاست. لنج ناخدا خورشید، بهعنوان یکی از لوکیشنهای اصلی بر بستر خلیج فارس حرکت میکند و جابهجاییاش در آنجا بارها و بارها داستان را جلو میبرد. این فیلم در سال ۱۳۶۵ در بندرلنگه هرمزگان ساختهشده است. این فیلم گفته میشود یک برداشت آزاد از رمانی به نام داشتن و نداشتن نوشته ارنست همینگوی است. این فیلم همچنین برنده جایزه جشنواره بینالمللی فیلم لو کارنو شده است و یکی از فیلمهای برتر تاریخ سینمای ایران است. داستان این فیلم در دهۀ ۱۳۴۰ نمایش داده میشود و کل داستان حول محور ناخدایی به نام ناخدا خورشید است که طی اتفاقاتی درگیر ماجرایی خونین میشود. بندرلنگه جایی است که فیلم ناخدا خورشید در آن ساختهشده است و گردشگران زیادی علاقهمند هستند تا این بندر را از نزدیک ببینند. این بندر یکی از شهرهای استان هرمزگان است و از بندرهای مهم جنوب ایران محسوب میشود
جنگ نفتکشها
یکی از خاصترین آثاری که در منطقۀ جنوب ساخته شد، فیلم سینمایی «جنگ نفتکشها» است، اثری از محمد بزرگنیا که مربوط به دورانی از هشت سال دوران جنگ است که دامنۀ جنگ به خلیج فارس کشیده شده و نفتکشهای ایرانی مورد هجوم نیروهای عراقی قرار میگیرد. سکانسهای اصلی و صحنههای اکشن این فیلم بر روی کشتیهای در حال حرکت در خلیج فارس تولید شده و همین مسئله ارزش جایگاه این پهنۀ آبی بر این فیلم را بهخوبی مشخص میکند.
کشتی آنجلیکا
محمد بزرگنیا، از آن دست کارگردانهایی است که توجه ویژهای به خلیج فارس داشته و کارهای زیادی را تولید کرده که دریای جنوب در دل آن نقشی اساسی ایفا کرده است. یکی از اولین کارهای این کارگردان با تم خلیج فارس «کشتی آنجلیکا» است، اثری پر بازیگر و خوش ساخت که در زمان اکرانش در اواخر دهه شصت بسیار مورد توجه قرار گرفت و جزو فیلمهایی بود که در گیشه نیز به فروش خوبی دست پیدا کرد.
داستانهای جزیره
تنها فیلم این فهرست که سه کارگردان دارد، «داستانهای جزیره» است. اثری که سه اپیزود دارد و هر اپیزود آن را یک کارگردان تولید کرده است. اپیزود اول آن با نام «دختر دایی گمشده» به کارگردانی داریوش مهرجویی است. این اپیزود در رابطه با دختر جوانی است که به دریا میرود و گم میشود، اما بعد از مدتی بازمیگردد. اپیزود دوم «تست دموکراسی» ساختۀ مخملباف است که اتفاقات آن در جزیره کیش و تهران میگذرد و اپیزود سوم نیز «باران و بومی» نام دارد که رخشان بنیاعتماد آن را تولید کرده. این فیلم روایتگر داستان دختر جوانی به نام باران است که در یک سفر دریایی در دل خلیج فارس با شخصیتی به نام بومی آشنا میشود. از میان این سه اپیزود تنها اثری که ارتباط چندانی با خلیج فارس ندارد اپیزود دوم آن است و در دو قسمت دیگر دریا، نقشی اساسی در داستان ایفا میکند.
اژدها وارد میشود
فیلمی متفاوت از مانی حقیقی که دربارۀ مرگ مشکوک یک تبعیدی سیاسی است که در درون کشتیای قدیمی در ساحل جزیره قشم زندگی میکرده است. مأموری از تهران برای بررسی مرگ او به قشم میرود و متوجه میشود که این تبعیدی کشته شده است. او در پی یافتن و حل مسئله در این جزیره با پدیدهای عجیبی روبهرو میشود. بخشی از حیرت در شگفتیهایی است که در طبیعت جزیره و پر رمزورازی آن وجود دارد.
عروس آتش
یکی از مهمترین فیلمهایی که با رویکردی نقادانه به برخی سنتها و آیینهای کهن و البته غلط در جنوب پرداخته بدون شک فیلم «عروس آتش» خسرو سینایی است. حلام، دختری که از کودکی زادگاهش را ترک کرده و به شهر آمده، اکنون سال آخر پزشکی را در دانشگاه سپری میکند. او که به حکم قوانین عشیرهاش باید به همسری پسرعمویش فرحان درآید، اما عاشق استادش دکتر پرویز است و استاد نیز دل در گرو عشق او دارد. احلام گرچه تفکر عشیرهای را مقدس و غیرقابل انکار میشمارد ولی نمیخواهد با پسرعموی ماهیگیر و بیسوادش که به قاچاق کالا مشغول است ازدواج کند. در این فیلم در واقع بخشی از سویههای سنت در جنوب را میتوان شاهد بود.
جزیره رنگین
خسرو سینایی بار دیگر در فیلم مستند-داستانی «جزیره رنگین» به جنوب میپردازد برای آنکه بتواند گوشهای از جذابیتهای جزیره هرمز را در سینمای ایران ثبت کند. در این فیلم دکتر احمد نادعلیان (مهدی احمدی) در جزیره هرمز چند سال پیش، بیغولهای ویران را خرید و آن را به موزهای برای نمایش آثار هنری بومی مردم جزیره تبدیل کرد.
این فیلمهایی که در این متن به آنها اشاره شد البته تمام آثار سینمای ایران نیستند که قصهاش دریا یا درباره جنوب باشد. اینها تنها نمونههای موفقی هستند که توانستند مخاطب را با خود همراه کنند تا در پس قصۀ آن، با جنوب و غم و شادیهایش آشنا شوند. گرچه قصۀ جنوب اغلب روایتگر تراژدیها بوده است