نمایشنامهی «از میان برگها» اثر نمایشنامهنویس آلمانی، فرانتس زاور کروتس، خاطرات روزانهی زنی میانسال است که تنهایی او را از پا درآورده است. روزنگاریهایی که در آن حضور یک معشوق، حتی نمیتواند تنهایی او را تغییر دهد ولی این عشق تنها دارایی این زن است. “… یه وقتایی احساس میکنم که نیاز دارم با کسی حرف بزنم، اما یادم میافته که هیچ دوستِ زنی ندارم. خیلی دوست داشتم که یکی پیدا میکردم….”
«از میان برگها» دربارۀ زندگی زنی حدوداً پنجاه ساله به نام مارتا و رابطهاش با مردی به نام اُتو است. مارتا به تازگی با اتو آشنا شده است و با او در اتاق پشتی مغازهی قصابیاش، وقت میگذراند. مارتا که بهنظر میرسد مدتها تنها بوده و یا کلا رابطهی جدی نداشتهاست، از اتو بسیار خوشش آمده و سعی دارد با رسیدگی بیش از اندازه، کادو خریدن، غذاهای گران قیمت، گردش و غیره او را نگهدارد. اتو جوانی حدوداً 38 ساله است و در کارخانهای کارگر است. او بسیار با مارتا نامهربان است و با سگ مارتا، رولفی نیز بسیار رفتار خشن و زنندهای دارد. اتو فکر میکند مارتا و سگاش رابطهی احساسی خاصی دارند. او مدام مارتا را بهخاطر شغل مردانهی قصابی و نداشتن ظرافت، تحقیر میکند. همچنین در طول حدوداً نه ماه آشنایی با مارتا، چندبار او را ترک کرده و بعد از مدتی دوباره بازمیگردد. مارتا دلش میخواهد رابطهی عاطفی مشخصی با اتو داشته باشد، از او میخواهد تا برای همیشه با او بماند اما اتو هیچ علاقهای نشان نمیدهد و گویا میترسد پایبندی به یک رابطه، آزادیاش را بهخطر بیاندازد. مارتا از زمان آشنایی با اتو خاطرات روزانهاش را مینویسد. اما اتو هیچ علاقهای به خواندن آنها ندارد. درپایان، از آخرین باری که اتو رفتهاست زمان زیادی گذشته و مارتا هنوز بهیاد عشق او در دفترش مینویسد.
نمایشنامه، در یازده صحنه پیش میرود و در گذر زمانی این صحنهها، حدوداً نُه ماه از رابطهی مارتا و اتو را نشان میدهد. از صحنهی ابتدایی که مارتا خاطراتی که نوشته است را میخواند؛ یعنی از ژانویه تا سپتامبر که یکماهی از رفتن اتو میگذرد. به جز صحنهی هفتم که در حمام میگذرد، پایان هر صحنه با خاطرهای از مارتا به پایان میرسد. مارتا در دفترش ابتدا احساس خوبی به اتو دارد و رفته رفته تمام رفتارهای اتو آزارش میدهد. البته که در این مسیر، مارتا بهدلیل تنهایی زیاد، حس میکند که عاشق اتو شده و اتفاقاً همین عشق است که او را بیشتر میآزارد و حتی از اتو درخواست میکند که تا همیشه در خانهی او بماند و در مغازهاش با او همکار شود. اما اتو مدام شغل مارتا را نقد میکند و حتی گویی میخواهد او را از سرِخود باز کند. اتو، کارگری است که زیر فشار کار در کارخانه درحال فروپاشی است اما تربیت سنتی مردانهاش اجازه نمیدهد در مواردی زیر سلطهی یک زن برود. از طرفی تنها آزادی ممکن را برای خودش، آزادی در روابط میبیند. حالا که هیچ چیزی در این جامعه آزاد نیست، حداقل میتواند زنانی را انتخاب کند و با آنها باشد. این تفکر اتو در مقابل مارتا قرار میگیرد. مارتا زنی است که با شرایط کنار آمده و همهچیز را همانطور که هست پذیرفته است. اما اتو که برخلاف میل درونیاش زندگی میکند و قدرت تغییر شرایط را ندارد و در زندگی شخصی و جنسی خود، آزادی را جستوجو میکند.
ساختار نمایشنامه نیز در راستای محتوای آن پیش میرود. از ابتدا خواننده میداند که قرار نیست با یک داستان عاشقانه کلاسیک روبرو شود، بلکه برشی از یک رابطهی عجیب را دنبال میکند. خاطرات روزانهی انتهای هر صحنه در قالبی مدرن، جایگزین مونولوگ شدهاند. حتی انتخاب این ساختار در ذهن نویسنده، میتواند نشان دهندهی این نگاه ماتریالیستی و واقعگرایانهی او به جهان باشد. مارتا در خاطرات روزانهاش درکنار احساساتش به اتو، درآمد مغازهاش را نیز یادداشت میکند. همچنین در ذهن او اتو مردیست که تنها برای اثبات حرف خودش در برابر مارتا مقاومت میکند. کاراکترها حرف یکدیگر را نمیفهمند و حقیقت یا در نوشتهها قابل دستیابی است یا در لحن تند و زنندهی اتو که از قیافه و اندام، تا روش زندگی مارتا، مدام از او ایراد میگیرد. مارتا هنوز پایبند سنتهای پیشین خود و خواستار این است که شغل خانوادگیاش را حفظ کند، مرد خود را راضی نگهدارد و اگر هم گلایهای دارد، در دفترش مینویسد. اما اتو که میخواهد تمام ابعاد زندگی را زیر سوال ببرد، بدون هیچ احساسی هرچیز که دلش میخواهد به مارتا میگوید، به او خیانت میکند و هرگاه بخواهد دوباره به آغوش او بازمیگردد.
نمایشنامهی «ازمیان برگها» نوشتهی فرانتس زاور کروتس، نمایشنامهنویس، کارگردان و نویسندهی معاصر آلمانی است. کروتس در سالهای فعالیت خود، با عضویت در حزب کمونیست، سویههای تند سیاسی نسبت به مقولهی کار و زندگی در جهان سرمایهداری داشته و برخی از اجراهایش با تدابیر امنیتی در آلمان اجرا شدهاست. موضوع اغلب نمایشنامههای کروتس، پرداختن به مسائل اجتماعی و خصوصاً نشاندادن قشر کارگر در جامعه است. کروتس میخواهد نتایج و تاثیرات این جهان مصرفی را بر آدمهای جامعه در خصوصیترین لحظاتشان نشان دهد. کاراکترها حتی در هنگام همآغوشی، سعی دارند که با تنها چیزهایی که برایشان مانده با یکدیگر حرف بزنند. اتو فقط آزادی در روابطش را دارد و مارتا؛ شغل خانوادگی قصابیاش را. البته که این رابطه هیچ تاثیری بر واقعیت درونی آنها ندارد و هر دو هنوز تنهایند. میتوان گفت آنها برای ساختن یک رابطهی عاطفی تلاش نمیکنند، بلکه در تلاشند تا مناسبات رابطه را مانند هرچیز دیگر -مثل غذا- بسازند. مارتا با رابطه، مانند شغلش رفتار میکند و میخواهد اتو را نیز در آن شریک کند. اما اتو که هیچ از آن خود ندارد، از خانه اجارهای گرفته تا کاری که دوست داشته باشد، میخواهد رابطهی عاطفی را نیز مانند همهچیز یک امر گذرا و ناپایدار بداند و به هیچ قیدی تن ندهد.
نمایشنامهی «از میان برگها» توسط انتشارات افراز با ترجمهی شیوا اخوان راد و پرویز جاهد، به چاپ رسیدهاست. از نکات مهمی که این نمایشنامه را خواندنی کرده است، میتوان به ترجمهی جسورانه و بسیار صریح آن نیز اشاره داشت.