خبر درگذشت شاهپور عظیمی، منتقد و مترجم و مدرس سینما برای اهالی نقد و فیلم بسیار شوکهکننده بود. او با بیش از سهدهه فعالیت در حوزۀ سینما، ادبیات و روانشناسی، تأثیری انکارناپذیر در گسترش دانش سینمایی و فرهنگی ایران داشت. عظیمی با ترجمه و تألیف آثار مرجع و نگارش مقالات تحلیلی، نام خود را در تاریخ فرهنگی ایران جاودانه کرد. در ادامه نگاهی جامع به فعالیتهای این چهرۀ تأثیرگذار و آثار مهمش خواهیم داشت.
زندگی و تحصیلات
شاپور عظیمی در سال ۱۳۴۲ در تهران متولد شد. از همان کودکی علاقۀ وافری به مطالعه و کشف جهانهای جدید داشت. پس از پایان تحصیلات دبیرستان، در رشتۀ سینما ادامه تحصیل داد و موفق شد مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کند. او از دوران دانشجویی با نوشتن مقالات تحلیلی و نقدهای سینمایی، ورود خود را به دنیای حرفهای سینما اعلام کرد.
فعالیتهای مطبوعاتی و نقد سینما
شاپور عظیمی از دهۀ هفتاد شمسی فعالیت خود را در نشریات تخصصی سینما آغاز کرد. او با قلمی دقیق و نگاهی تحلیلی، آثار سینمای ایران و جهان را بررسی میکرد. نوشتههایش در نشریاتی چون «فیلمنگار»، «صنعت سینما» و «دنیای تصویر» به چاپ میرسید و بهسرعت بهعنوان یکی از منتقدان معتبر و آگاه شناخته شد. عظیمی در نقدهای خود بهدور از کلیشههای رایج، با استفاده از نظریههای روانشناسی، فلسفی و زیباییشناسی، ابعاد تازهای از فیلمها را برای مخاطبانش آشکار میکرد.
آثار ترجمهشده توسط شاپور عظیمی
شاپور عظیمی در طول فعالیت حرفهای خود بیش از سی عنوان کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. ترجمههای او با دقت و امانتداری از متن اصلی، به منابعی ارزشمند برای دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به سینما و ادبیات تبدیل شدند.
در ادامه مهمترین آثار ترجمهشدۀ او را مرور میکنیم:
۱. «اصول اساسی کارگردانی سینما» – نیکلاس تی. پروفرس
این کتاب از جمله آثار پایهای در حوزۀ آموزش کارگردانی است. عظیمی با ترجمۀ این اثر، دانش پایهای کارگردانی، از پیشتولید تا پستولید، را در اختیار علاقهمندان به سینما قرار داد.
۲. «فیلمنامهنویسی در قرن ۲۱» – لیندا آرنسون
این کتاب اثری تخصصی درباره ساختارهای نوین روایت و تکنیکهای پیشرفته فیلمنامهنویسی است. این اثر به دلیل محتوای کاربردیاش، به یکی از منابع درسی دانشگاهی تبدیل شده است.
۳. «روانشناسی و زیباییشناسی سینما» – ژان میتری
اثری عمیق که به بررسی تأثیر روانشناسی بر تجربۀ سینمایی مخاطبان میپردازد. ترجمۀ روان عظیمی کمک کرد تا مباحث پیچیدۀ روانشناختی درکپذیرتر شوند.
۴. «هیچکاک در مقام فیلسوف» – رابرت یانالدر
این کتاب، آثار آلفرد هیچکاک از منظر فلسفی تحلیل شدهاند. عظیمی با این ترجمه، به درک بهتر لایههای پنهان در فیلمهای این کارگردان بزرگ کمک شایانی کرد.
۵. «معناسازی» – دیوید بوردول
بوردول از نظریههای روانشناسی شناختی برای تحلیل فرآیند معناسازی در فیلمها استفاده میکند و عظیمی با ترجمۀ دقیقش این مفاهیم را به فارسیزبانان عرضه کرد.
۶. «بازیگردانی» – جودیت وستون
این کتاب، راهنمایی جامع برای کارگردانان در تعامل با بازیگران است. عظیمی با ترجمۀ این اثر، به دانشجویان سینما کمک کرد تا درک بهتری از روند هدایت بازیگران داشته باشند.
۷. «طراحی و نوشتن داستانهای معمایی» – پاتریشیا هایاسمیت
«طراحی و نوشتن داستانهای معمایی» اثری کاربردی برای نویسندگانی است که در ژانر معمایی و جنایی فعالیت میکنند. ترجمۀ این کتاب باعث شد علاقهمندان به ادبیات پلیسی با ساختارهای روایی جذاب آشنا شوند.
۸. «شهامت مورد تنفر بودن» ایچیرو کیشیمی
«شهامت مورد تنفر بودن» کتابی روانشناسی با محوریت آموزههای آدلری است که عظیمی با ترجمۀ این اثر، مباحث روانشناسی انگیزشی و توسعۀ فردی را به شکلی روان و کاربردی ارائه داد.
۹. «یادداشتهای برادران کارامازوف» ژاک کاتو
ژاک کاتو با تحلیلی عمیق بر رمان جاودانه داستایوفسکی مفاهیم فلسفی و روانشناختی اثر را با دقتی کمنظیر ارائه کرده بود که عظیمی این کتاب را نیز ترجمه کرد.
۱۰. «رمان و فیلمنامه گریز» والتر هیل و جیم تامسون
«رمان و فیلمنامه گریز» اثری است که روند اقتباس ادبی و تطبیق رمان با فیلمنامه را بررسی میکند. عظیمی با ترجمۀ این اثر، به علاقهمندان سینما نشان داد که چگونه میتوان داستانهای ادبی را به فیلمهای جذاب تبدیل کرد.
۱۱. «پنجره عقبی» جان مایکل هیز
«پنجره عقبی» فیلمنامه فیلم مشهور هیچکاک است که عظیمی با این ترجمه، مخاطبان را به دنیای هیجانانگیز و رازآلود آثار هیچکاک برد.
۱۲. «روانی » رابرت بلاک
عظیمی با ترجمه رمان «روانی» که الهامبخش فیلم معروف «روانی» آلفرد هیچکاک شد، علاقهمندان به آثار ترسناک و روانشناسانه را با یکی از شاهکارهای این ژانر آشنا کرد.
۱۳. «حیوانات شبرو» آستین رایت
«حیوانات شبرو» رمانی معمایی و روانشناختی است که اقتباس سینمایی آن نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت. عظیمی در ترجمۀ این اثر، تعلیق و پیچیدگی روایت را با مهارتی بالا به فارسی منتقل کرد.
فعالیتهای آموزشی
عظیمی علاوهبر فعالیتهای نویسندگی و ترجمه، سالها در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی سینما تدریس کرد. او در کارگاههای آموزشی متعدد، تجربیات خود را به نسلهای جوان منتقل کرد.
روش تدریس او، مبتنی بر تحلیل ساختاری و محتوایی فیلمها بود و دانشجویانش همواره از دیدگاههای بدیع او بهرهمند میشدند.
دیدگاههای سینمایی شاهپور عظیمی
شاهپور عظیمی با ترجمهها و مقالات تحلیلی خود، دریچهای تازه به دنیای سینما و ادبیات برای فارسیزبانان گشود. آثار او نهتنها در دانشگاهها و محافل آکادمیک، بلکه در میان علاقهمندان عام سینما نیز محبوبیت داشتند. میراث او همچنان در قفسههای کتابخانهها باقی خواهد ماند و نسلهای آینده از آن بهره خواهند برد.
یکی از علایق شاهپور عظیمی توجه به سینمای هند بود. او در یکی از نشستهای نقد و بررسی اثری از سینمای هند، نکات جالبی را در این باره بیان کرد و گفت :«سوءتفاهمی بزرگ در مورد سینمای هند وجود دارد و شکل گرفتن چنین ذهنیتی ناشی از فیلمهای پخش شده در تلویزیون است. در حالیکه سینمای هند پیشرفت بسیاری داشته و متأسفانه فیلمهای پرفروش و گران آن در ایران به نمایش در نمیآید و جنس بنجل آن به ما میرسد. من به جریان اصلی سینمای هند بهشدت اعتقاد دارم و آنرا تنها سینمای جهان میدانم که به وظیفۀ اصلی سینما یعنی قصهگویی عمل میکند. قرار نیست آنچه بر روی پرده سینما دیده میشود مابهازای بیرونی داشته باشد. فیلمهایی مثل فیلم «ظرف غذا» چیزی به مخاطب نمیدهند و او را با حال خوش از سالن به بیرون نمیفرستند. فیلمی موفق است که بتواند حال مخاطب را خوب کند»
شاهپور عظیمی همچنین دربارۀ سینما نظرات متعددی بیان کرده بود. او معتقد بود :«سینما به سیاست و واقعیت و آنچه بیرون از سالن سینما اتفاق میافتد ربطی ندارد. سینما کلاس درس نیست و قرار نیست چیزی به ما بیاموزد. وظیفۀ سینما این است که به مخاطب دروغ بگوید. اینکه بگوییم سینما باید به انسانها درس زندگی بدهد، حرفی توهینآمیز است. اگرچه ما بدبینی را معیار واقعبینی میگذاریم و خوشبینی را خلاف واقعیت میدانیم»
به باور شاهپور عظیمی اینکه سینمای ایران در سالهای اخیر با افت کیفی شدیدی روبهرو بوده، نکتۀ پنهان و ناشناختهای نیست و برخی از دوستان به همین دلیل شاید، ترجیح دادهاند سراغ تألیف کتاب سینمایی بروند تا اینکه در مطبوعات درمورد سینمای ایران بنویسند. این نکته غمانگیزی است، اما نمیتوان منکر آن شد که نوشتههای سینمایی در مطبوعات ماندگاری ندارند و اصولاً نوشتهها در شکل و شمایل کتاب، بیشتر در اذهان میمانند. مثلاً الان شاید کسی یادش نباشد که مرحوم طغرل افشار یا دکتر کاووسی در کجاها و چه نقدهایی نوشتهاند، اما احتمالاً خیلیها کتابهای سینمایی قدیمی را بهیاد دارند. مثلاً دایرةالمعارف سینمایی بیژن خرسند یا اصول نقد فیلم جمال حاجآقا محمد یا حتی تاریخ سینمای آرتور نایت و فیلم مستند حمید نفیسی. این را هم اشاره کنم که مانند دیگر کتابهای رونویسی شده و بهاصطلاح فرآورده چسب و قیچی، در میان کتابهای سینمایی سالیان گذشته، همواره با کتابهایی از این دست روبهرو بودهایم که دو نمونه مشخص را در ذهن دارم که یکی در مورد سینمای وسترن بود. خوشبختانه در سالهای اخیر این بلیه کمتر گریبانگیر کتابهای سینمایی شده، هرچند بلای بزرگتری از راه رسیده که انتشار کتابهای سینمایی «الیت» است که شرحش بماند برای زمانی دیگر.
به گفتۀ او برخی معتقدند که تماشای فیلمها بیشتر از خواندن کتابهای سینمایی به نگارش نقد خوب کمک میکند، احتمالاً نباید به آنها خرده گرفت. خواندن بهمراتب کار دشوارتری است تا تماشا کردن و چه بهانهای از این بهتر که با تماشای فیلم، بیشتر میتوان منتقد شد تا با خواندن کتابهای سینمایی. نتیجه چنین توصیهای را همین الان میتوانیم در نوشتههای سینمایی پارهای از سینمایینویسان جوان و جویاینام -چه در مطبوعات سینمایی و چه فضای مجازی- ببینیم. برخیها تصور میکنند که چون سینمای جهان را دنبال میکنند، پس این مجوزی به آنها میدهد تا هرچه دلشان میخواهد دربارۀ سینما بنویسند و همین باعث شده که نظر دیگران را نپذیرفته و صرفاً نظر خودشان را قبول داشته باشند. درحالیکه نوشتن نقد فیلم به دانش و اطلاعات نظری نیاز دارد.
شاهپور عظیمی معتقد بود مخاطبان سینما بهطورکلی طیف وسیعی را در بر میگیرند. تمام آنها نیاز به مطالعۀ کتابهای سینمایی دارند. توجه کنید که در زمینۀ مدیریت تولید در سینما، طراحی صحنه و لباس در سینما و وظایف دستیار کارگردان، تابهحال کتابهایی منتشر شده است. مهمترین نکته در این میان مخاطبشناسی مخاطبان سینماست. معضل بزرگی در انتشار کتابهای سینمایی وجود دارد که کموبیش به آن اشاره کردم. برخی از ناشران ما شناخت دقیقی از مخاطبان سینما ندارند. بنابراین هرکتابی به دستشان برسد، چاپ میکنند. این وظیفه مشاوران آنهاست که مخاطبشناسی کنند که بعضاً اینکار را نمیکنند. بههرحال «ناامید نباید بود» چراکه خیلی در این زمینه کار داریم و خیلی عقب هستیم.