Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    «ساتریکون» یا دوزخ فلینی

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

    وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      حافظه در برابر استبداد | از سازه‌ی روایی تا زیبایی‌شناسی مقاومت

      ۲۰ فروردین , ۱۴۰۴

      برلیناله ۲۰۲۵ | گفتگو با نادر ساعی‌ور

      ۶ اسفند , ۱۴۰۳

      «هیچ حیوانی این چنین درنده نیست»؛ برهان قربانی و روایت امروزی شکسپیر

      ۳ اسفند , ۱۴۰۳

      برلیناله ۲۰۲۵ | گزارش فیلم ماه آبی به کارگردانی ریچارد لینکلیتر

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      ماه آبی: سرود اندوهگین برای هنر، زیبایی و اشتیاق

      ۳۰ بهمن , ۱۴۰۳

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

      ۲۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هفت روز از هفت وادی عشق و شک و زندان | نگاهی به فیلم «هفت روز»، ساخته‌ی علی صمدی احدی، محصول آلمان، ۲۰۲۴

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۷۵ سالگی فیلم «جنگل آسفالت»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سمفونی خون و گلوله | یادداشتی بر فیلم جنگاوری به کارگردانی ری مندوزا و الکس گارلند

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سریال Andor: چگونه سال‌های «گنگستری» استالین جوان الهام‌بخش مجموعه‌ی جنگ ستارگان شد

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      بازخوانی یک سریال ماندگار | قصه‌های مجید و قصه‌های کیومرث

      ۲۰ فروردین , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی، مردی برای تمام فصول

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      «ساتریکون» یا دوزخ فلینی

      ۲۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

      ۲۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «ساتریکون» یا دوزخ فلینی

      ۲۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

      ۲۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هفت روز از هفت وادی عشق و شک و زندان | نگاهی به فیلم «هفت روز»، ساخته‌ی علی صمدی احدی، محصول آلمان، ۲۰۲۴

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      درهم‌ریختگی زبان‌ها

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «ویزور» نوشته‌ی ریموند کارور

      ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      بازخوانی یک شاهکار | «مسخ» نوشته‌ی فرانتس کافکا

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      دربارۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد» نوشتۀ جسیکا اَو

      ۱۸ دی , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرد خانه | داستان کوتاه از فرانک اُکانر

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۵- رفیق

      ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۴- نمایش افسانه‌ای برای وقتی دیگر

      ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرد خانه | داستان کوتاه از فرانک اُکانر

      ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      اندکی عشق و کمی بیشتر اقتدارگرایی | درباره نمایش «هارشدگی» به کارگردانی پویان باقرزاده

      ۲۱ فروردین , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۲- پیتر دویگ: نقاش نقاشان

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۳- مردان برهنه از نگاه سیلویا اسلی

      ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۲- پیتر دویگ: نقاش نقاشان

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    پیشنهاد سردبیر سینما مقالات

    «ساتریکون» یا دوزخ فلینی

    اساساً وقتی به تصاویر فلینی نگاه می‌کنیم برخی از آنها عالی و درخشان‌اند، برخی کلیشه‌ای و قابل انتظار و همه آنها گرایش به سمت ظلمت دارند و از نور گریزان‌اند.
    پرویز جاهدپرویز جاهد۲۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    ساتریکون
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    استانلی کافمن

    ترجمۀ پرویز جاهد

    فدریکو فلینی در مصاحبه‌ای با آلبرتو موراویا که به تازگی در مجله «ووگ» (Vogue) به چاپ رسیده گفته است که سعی کرده تاریخ را از فیلم «ساتریکون» خود حذف کند: “این ایده که دنیای باستان واقعاً وجود داشته است… من از نوعی پیکرنگاری استفاده کردم که دارای خصوصیت کنایی و لمس‌ناشدنی خواب‌ها بود…”

    او در پاسخ به پرسش منطقی‌مآبانه دیگر گفت که این خوابی بود که او خود دیده بود. آنگاه موراویا پرسید: “شگفتی من این است که چرا اینگونه خواب دیدی؟” فلینی پاسخ داد: “سینما از من خواست.”

    دقیقاً. این پاسخ، تمامِ حقیقت و دروغ و حقیقتِ دروغ که فلینی – یکی از جذاب‌ترین چهره‌های سینمای مدرن- را هنرمند و انسان ساخته است در برمی‌گیرد. فلینی، از همان نخستین فیلم‌هایش یعنی «شب‌های واریته» و «شیخ سفید»، با راویان ومدعیان حقیقت، واقع‌گرایان و رویابین‌ها و عشق خود به هردو اینها درگیر بوده است.«ولگردها» درباره مردان جوانی است که واقع‌گرا هستند و دیگرانی که خیال‌پردازند. «هشت و نیم» درباره کارگردانی است که از سینما می‌خواهد از رویاهای او پیروی کند.

    تمام زندگی فلینی در خدمت به واقعیت و غیرواقعیت گذشت. بیشتر به این خاطر که او به عنوان یکی از معدود اساتید سینما که تئاتریکالیسم را فهمیده بود می‌دانست تئاتر بدون خلاقیت؛ یک ایده قلابی و درک ساده‌لوحانه حقیقت است. رویای سینمایی او درباره پترونیوس، اثر دیگری درباره حقیقت و خلاقیت است. من می‌باست فیلم را دو بار می‌دیدم تا برخی جنبه‌های آن را دریابم. بار اول بر اساس توقعات خودم با این اثر مواجه شدم و آن را گنگ یافتم. من انتظار یک فیلم کمدی بادہ‌گسارانه را داشتم (و تبلیغات پیرامون فیلم چنین انتظاری را در من برانگیخته بود) که ویلیام ارو اسمیت آن را چنین توصیف کرده بود: “همه چیز با هیجان ، شور و شعف و افسونگری شوخ‌طبعانه‌ای فیلمبرداری شد.” ابداً اینطور نبود. «ساتریکون فلینی» (این عنوان به خاطر متمایزکردن فیلم با فیلم دیگری به همین نام و بر اساس همین منبع انتخاب گردید) فیلمی مرثیه‌گونه، فاقد لذت و تسلیم‌طلبانه است. با اینکه فیلم، انباشته از صحنه‌های سکس عیاشی است، اما آنچنان شور و هیجانی هم در کار نیست.

    بار سنگین دیگری که باید فلینی را از شر آن خلاص کرد، انتظار ما از شیوه کار اوست. او به ما آموخت که از مونتاژ او توقع یک درام سبک را داشته باشیم. شوخی‌های تند و تیز و کنترپوان درام و دیالکتیک که با پیوند استادانه مواد حاصل می‌شود؛ روشی است که او حتی در فیلم کوتاه آخرش «توبی دمیت» نیز به کار برده است. در «ساتریکون» نوعی تدوین تکه تکه ارجاعی دیده می‌شود:

    (1) روش اصلی، غوطه‌ور شدن در بافت و رنگ و پیشرفت مداوم از طریق

    احساس یک صحنه است. به‌جای اینکه از هر گونه مونتاژ موزائیکی برق‌آسا استفاده شود.

    ساتریکون

    در بار دوم این امکان فراهم شد که فیلم را همان گونه که بود ببینیم. فلینی و برناردینوزاپونی که در نوشتن فیلمنامه «توبی دمیت» نیز همکار بودند، آنقدر از پترونیوس استفاده کردند که بتوانند فیلمنامه‌شان را حداقل از نظر مواد به نمونه اصلی نزدیک سازند و در عین حال برخی بدیهه‌گویی‌ها را نیز به تم بیفزایند. ما شاهد رقابت بین انکولپینوس و اسکیلتوس بر سر پسرک زیبائی به نام گیتون هستیم. به ضیافت تریما لخیو می‌رویم و از فاحشه خانه‌ها و حمام‌ها دیدن می‌کنیم . به تعقیب ماجراهای دو دوست برده و راهزن می‌پردازیم. اپیزود آرامی در فیلم هست که در آن اشراف‌زاده ای برای اینکه به دست دشمن اسیر نشود دست به خودکشی می‌زند و هنگامی که با آرامش در خون نشسته است همسرش مطلع شعر عاشقانه امپراطور هادریان را بر روی پاهایش زمزمه می‌کند.

    انکولپیینوس و اسکیلتوس از الطاف تنها بازمانده اشراف‌زاده یعنی یک دختر برده افریقایی که زبانش همانند آب جاری است، سرمست‌اند. پس از آن انکولپینوس توانایی جنسی‌اش را از دست می‌دهد و به همراه اسکلیتوس به سراغ جادوگری می‌روند که بتواند نیروی جنسی‌اش را دوباره به او بازگرداند. در حالی‌که انکولپینوس از بدست آوردن دوباره مردانگی‌اش خشنود است، دوستش به خاطر زندگی همسرش درگیر نزاع می‌شود که ما این ماجرا را در پس زمینه می‌بینیم. انکولپینوس به همراه دوستان جدیدش دست به یک سفر دریایی می زند. پس از آن شروع به تعریف ماجرای سفرهای دریایی‌اش برای ما می‌کند اما جملاتش را نیمه‌تمام می‌گذارد. دوربین از روی دریا عقب می‌کشد تا به ما تکه‌های فرسک را که در بردارنده تصاویر آدم‌هایی هستند که طی دو ساعت ناظر آنها بوده ایم، دوباره ببینیم و فیلم تمام می‌شود.

    فلینی اغلب از بازیگران چند ملیتی استفاده کرده است. ولی همواره چشمی نگران برای دیدن دماغ ایتالیائی داشت و البته نه تا این حد نگران که در اینجاست. بازیگران او انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی‌اند، همچنانکه ایتالیائی‌اند . باند صدای فیلم او آمیزه ای از زبان‌هاست: لاتین، یونانی، ایتالیایی و آلمانی که او با بی‌مبالاتی آگاهانه‌ای از آنها استفاده می‌کرد. گویی که صداها در مجموع یک شخصیت جداگانه‌اند. می‌گوید این کار را به منظور ایجاد تاثیر ناشی از خودبیگانگی انجام می‌دهد و خوب یا بد موفق است. بخشی از نتیجه این کار بخاطر این است که هیچکس غیر از تجربه زمانی با ما چیزی بدست نمی‌آورد و ما نیز به دانشی عمیق‌تر از آنان دست نمی‌یابیم، بلکه تنها همان تاثیر اولیه است که بر جای می‌ماند. برخی از چهره‌ها عالی‌اند: مارتین پوتر در نقش انکولپینوس طلایی، هیدام کلر درنقش اسکیلتوس مکار، ماکس بورن در نقش گیتون ، ماریو روما گنولی در نقش یک مهمانخانه دار رومی با چهره‌ای کاملا نورس برای تریمالخیو.

    از میان بازیگران آشنا، آلن کانی در نقش لیکاس یک چشم ، کاپوچیتی، ماگالی نوئل و لوسیا بوسه، همگی نقش‌های کوتاهی دارند. همان نمایشگاه همیشگی چهره‌های فلینی که غالباً گروتسک‌اند اما آنها مثل چهره‌های فیلم‌های کارگردانان سبک رئالیسم اجتماعی انگلیس زشت تصویر نمی شوند تا ثابت کنند که زندگی زشت است. آنها به اثبات این نظریه فلینی که خدایان نیز شوخی‌های کوچک خودشان را دارند و اینکه تمام چهره‌ها از جمله چهره‌های زیبا در میان عمیق‌ترین شوخی‌های آنها جای دارند ، یاری می‌رسانند. نورپردازی استادانه جوزپه روتونو،  فیلمبردار فیلم، نور و ظلمت را خاطره‌انگیز می‌سازد، اما بنیان تصویری فیلم را دکور و لباس آن تشکیل می‌دهد که کار دانیلو دوناتی است [ به جای پیرو جراردی طراح صحنه همیشگی فلینی).

    کارکرد طراحی لباس در اینجا کاملاً متفاوت با کارکرد آن در «هشت و نیم» یا «جولیتای ارواح» است. در آنجا ما شاهد نوعی اغراق در لباس‌ها بودیم که برای ما شناخته شده بود، اما اینجا دقیقاً اینطور نیست. آنچه که دستگیرمان می‌شود تنها ریخت و پاشی ولنگارانه است و شکوهی که اصلا جذاب نیست. این مسئله مستقیاً به موضوع مورد نظر فلینی در «ساتریکون» ارتباط پیدا می‌کند تا آنجا که می‌توان آن را از پیش حدس زد. من شخصا نمی‌توانم چندان به قواعدی که او خود در مصاحبه‌های بی‌وقفه‌اش به آنها اشاره می‌کند، اعتقاد داشته باشم: اینکه این یک فیلم “ماقبل – مسیحیت” ، دربارۀ عصر “مابعد-مسیحیت” است. یا اینکه اثری علمی تخیلی از گذشته به جای آینده است. این استدلال محتاطانه شاید اندکی ریشه در گذشته داشته باشد اما بعید است که کاملاً قانع کننده به نظر برسد.

    فلینی به رغم تمام دلبستگی‌اش به تصنع، آنقدرها هم اهل آن نیست. در حقیقت در صحنۀ ضیافت تریمالخیو یاد «گتسبی بزرگ» اسکات فیتز جرالد افتادم که خیلی مدرن یا آشکارا تصنعی بودند. به عنوان مثال، همجنس‌گرایی در پترونیوس بخشی از هنجار است، اما بسیاری از افراد بی‌غرض در میان ما امروز می‌دانند که همجنس‌گرایی عموما یک انحراف اخلاقی تلقی می‌شود. بنابراین عشق انکولپینوس به گیتون نمادی از فساد مدرن نیست. فکر می‌کنم دلایل فلینی در جای دیگری نهفته باشد.

    آلبرتو موراویا اخیراً «ساتریکون» را برای دومین باردید و پس از نوشتن چند ستون در باره ابتذال پترونیوس – با اریک آوئر باخ مقایسه شود – به این نتیجه می‌رسد که فیلم، بیشتر موعظه‌گونه و مذهبی است، “… و برای درک قشریت مذهبی خاص فلینی معتقدیم که بیشترین توجه باید معطوف تمایل آشکار او به زشتی و خوف شود. برای ردیابی این تمایل زحمت زیادی لازم نیست… یک نوع اخلاق گرایی غمگینانه و بهت زده.”

    او سپس می گوید که اختلاف بین فلینی و پترونیوس در این است که پترونیوس در این است که پترونیوس واقع‌گرا است اما فلینی نه. آوئرباخ تنها محدودیت‌های تاریخی مشخصی را دربارۀ پترونیوس می‌پذیرد. من نیز با فلینی تنها در مورد «ساتریکون» موافقم. اما به هر حال تحلیل موراویا دلایل ذاتی خود را دارد که برای تماشاگر نیز قابل فهم است. اینکه چرا فلینی این فیلم را ساخت. خلاصه چیزی که آنجاست – یعنی در تصویر- بیانگر این است که این مرد که تنها فیلم هایی معاصر ساخته که با وجود اغراق‌آمیز بودن سبک از نظر روانکاوانه مناسب‌اند، چرا این تناسب را فدای زرق و برق کرد: با انتخاب موضوعی که او را از این تناسب رها ساخت و به او اجازه داد که بر زرق و برق تمرکز کند. برای من پاسخ در تناقضی است که در این جمله موراویا نهفته است: فلینی کاملا بر بحران فردی فائق آمد که در واقع به دو فیلم بلند قبلی او مربوط می‌شود. اما «ساتریکون» به طریقی دیگر با این بحران درگیر است، همین و بس. و این بحران اساسا سازنده ارتباط میان «ساتریکون» و «قله زابریسکی» آنتونیونی است. هر دو فیلم متعلق به هنرمندان بالغی است که رابطه میان هنرمند معاصر و جهان پیرامون او را به عنوان مصالح هنری‌اش منعکس می‌کند. تجربه را نباید دست کم گرفت، خیلی مهم است. فرهنگ ما با درهم شکستن و تضعیف برخی هنرمندان و در نهایت ایجاد روحیه یاس و بدبینی آگاهی و شعور را ارتقاء بخشیده و موجب گسترش ارتباط می شود. با این همه هنرمندان می بایست فعالیت کنند یا اینکه تباه شوند.

    راه حل آنتونیونی همانگونه که قبلاً مورد بحث قرار گرفت – مهاجرت به مکانی دیگر و نسلی متفاوت است. اما مهاجرت فلینی به زمان گذشته است: جائی که احساس بیهودگی و تشویش او بر اساس ضرورت به کنار می‌رود و به عنوان یک کارکرد فیلمسازی خود را نشان می‌دهد. موراویا دربارۀ اخلاق‌گرایی فلینی کاملا حق دارد اما یکی از جنبه‌های مهم اخلاق‌گرایی، احساس شرمساری اخلاقی فیلمساز نسبت به کار است. حداقل برای من پذیرفتن این مسئله دشوار است که فلینی این فیلم را ساخته است مگر اینکه مجبور به ساختن آن شده باشد.

    «ساتریکون» یک گام پس از «8.5» است که در آن کارگردانی به دنبال ساختن فیلمی است و موفق به ساختن آن نمی شود. «ساتریکون» فیلمی است که گوییدو قهرمان فیلم «8.5» ممکن بود بسازد. جمله‌ای که موراویا خود در مصاحبه‌اش آن را ثبت کرده است به نظر من ریشه مسئله است. فیلم‌ها فلینی را واداشتند که این خواب را در خواب ببیند، چرا که او زنده است و زندگی‌اش فیلمسازی است. در واقع این فیلم با زشتی و خوف سرو کار دارد و لحن اخلاقی آن نیز غمگینانه است . بهتر بود به جای «ساتریکون فلینی» آن را «دوزخ فلینی» بنامیم. اما به اعتقاد من دوزخ برآیند شرایط زندگی است و این زندگی فلینی است که به طور خاص او را به ساختن فیلم واداشته است. بنابراین فیلم کاملاً وابسته به شیوه‌ای است که ساخته می‌شود. البته نشانه‌های مشخص فلینی در آن وجود دارد آغاز صامت همانند «8.5»، ماهی بزرگ «زندگی شیرین»، پایان غیرمنتظره همانند نمای ثابت انتهای ولگردها و مادر فاحشه زمین در چندین فیلم. اما این اولین فیلم بلند فلینی است که در مفهوم مابعد رنسانسی‌اش هیچ شخصیتی ندارد. تنها آدم‌ها در آنها می‌لولند و برخی بیشتر از بقیه روی پرده حاضرند. درام به کنار، فیلم هیچ داستان متمرکزی ندارد. رویدادها به سبک داستان‌های پیکارسک پراکنده‌اند و بسیاری از سکانس‌ها صحنه‌هایی هستند که به سادگی دیده می‌شوند. «ساتریکون» کاملا برنگاه استوار است و بر خلاف «8.5» که در نهایت از طریق سبک‌اش ماندگار می‌شود ، کمتر چیزی است که ما را به سبک فیلم پیوند دهد و باعث شود که به چیزی بیشتر از هنرهای گرافیکی که به شیوه گالری‌ها و مستقیما متضاد با تجربه تئاتریکال ارائه می‌شود، توجه کنیم.

    اساساً وقتی به تصاویر فلینی نگاه می‌کنیم برخی از آنها عالی و درخشان‌اند، برخی کلیشه‌ای و قابل انتظار و همه آنها گرایش به سمت ظلمت دارند و از نور گریزان‌اند. نور خورشید واقعا باعث مرگ یکی از شخصیت‌های فیلم شده و رنج و عذاب دیگران را سبب می شود…

    سکس به صورت دکوراتیو یا تاریخی درون تاریکی تجلی پیدا می‌کند. دیوارهای زبر و خشن چهره‌هایی که مرگ (میرایی) را به مبارزه می‌طلبند. لذت‌های بی‌لذت طنزهای بی‌دوام دوستی عشق و ازدواج همگی ضرورتاً تصویری‌اند و فاقد بار دراماتیک. تصاویری از خواب‌های یک مرد که زمانی شورانگیز بودند و اکنون فقط خواب‌اند. این اثرِ استادی است که به نحو غم‌انگیزی می‌داند که هنوز فرصت زیادی برای زندگی دارد.

    سینمای کلاسیک
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلییک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

    سحر عصرآزاد

    وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

    رضا‍ صائمی

    داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

    فینیکس
    نظرتان را به اشتراک بگذارید
    Leave A Reply Cancel Reply

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    «ساتریکون» یا دوزخ فلینی

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | بن‌بست

    وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.