Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      هویت‌پریشی و «اختلال تجزیه‌» در «روانیِ» آلفرد هیچکاک

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۵ سالگی فیلم «خوشه‌های خشم»

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      معلق میانِ زی مووی و بلاک‌باستر… | یادداشتی بر فیلم گناهکاران به کارگردانی رایان کوگلر

      ۱۵ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | شب‌های روشن

      ۱۴ خرداد , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۹- سه تصویر ماندگار در فرهنگ بصری آمریکا

      ۱۹ خرداد , ۱۴۰۴

      سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

      ۲۱ خرداد , ۱۴۰۴

      جعفر پناهی، ایستاده در باد | نگاهی کوتاه به فیلم‌های سالهای اخیر جعفر پناهی

      ۱۸ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۵ سالگی فیلم «خوشه‌های خشم»

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به داستان «روز آقای رجینالد پیکاک» نوشته‌ی کاترین منسفیلد

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      فروپاشی روانی سربازان بازگشته از جنگ در ادیسه هومر

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      نگاهی به داستان «روز آقای رجینالد پیکاک» نوشته‌ی کاترین منسفیلد

      ۱۷ خرداد , ۱۴۰۴

      فروپاشی روانی سربازان بازگشته از جنگ در ادیسه هومر

      ۱۶ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۹- سه تصویر ماندگار در فرهنگ بصری آمریکا

      ۱۹ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

      ۲۳ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۹- سه تصویر ماندگار در فرهنگ بصری آمریکا

      ۱۹ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۸- پنج نمونۀ‌ برتر از فیگورهایی با نمای پشت در نقاشی

      ۱۱ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    فیلم سینمایی مستند مقالات سینما پیشنهاد سردبیر

    دیالکتیک نور و ظلمت در «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد

    جذامیان در دل تاریکی جذامخانه و این خانۀ سیاه، تشنه نورند و روشنایی را انتظار می‌کشند: "ما منتطر نوریم و تاریکی حاکم است." این دیالکتیک دائمی نور و ظلمت، فضای کلی فیلم «خانه سیاه است» را می‌سازد.
    پرویز جاهدپرویز جاهد۲۲ اسفند , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    خانه سیاه است
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    در این نوشته قصد دارم نشان دهم چرا «خانه سیاه است»، یک فیلم مستند مهم، پیشرو و مدرنیستی در سینمای ایران است. ساخته شدن «خانه سیاه است»، یک چالش بزرگ برای فروغ فرخزاد به عنوان یک شاعر و سینماگر زنی بود که اولین فیلمش را می‌ساخت. «خانه سیاه است» در استودیو گلستان ساخته شد و تهیه کننده آن یعنی ابراهیم گلستان، خود مستندسازی درجه یک بود که بعد از دریافت سفارشی از انجمن حمایت از جذامیان، کارگردانی آن را به زنی واگذار کرد که پیش از آن هیچ تجربه ای در ساختن فیلم مستند نداشت. درواقع گلستان با اعتماد به فروغ و با سپردن این کار به او، دست به ریسک بزرگی زد چرا که اگر فروغ آن را بد می‌ساخت و کار را خراب می‌کرد؛ همه اعتبار استودیو گلستان و سابقه چندین ساله آن برباد می‌رفت اما فروغ به خوبی از پسِ این آزمون سنگین برآمد و مستندی حیثیت آور برای استودیو گلستان ساخت؛ مستندی که دارای سبک سینمایی جسورانه و نگاهی انسانی و انتقادی به یک ناهنجاری‌ اجتماعی بود. فروغ در این فیلم، خلاقیت شعری و استعداد سینمایی‌اش را به كار گرفت و با تركیب بینش شعری تراژیک، نگاه ملانکولیک و گرایش اش به مفهوم زوال، نیستی و پوچی، فیلمی ساخت كه بدون تردید یكی از درخشان‌ترین و برجسته ترین مستندهای تاریخ سینمای ایران و حتی جهان است.

    جذامخانه؛ مکانی مطرود

    جذام همانند طاعون یک بیماری کهن و اساطیری است. هزاران سال است که بشر با این بیماری دست و پنجه نرم می کند. جذام در دوره‌هایی از تاریخ، به ویژه در قرون وسطی و در دوران جنگ‌های صلیبی در اروپا بیداد می‌کرد. به گفتۀ راوی در «خانه سیاه است»، جذام واگیر دارد و تنها از راه بزاق دهان منتقل می‌شود؛ اما این بیماری در طول تاریخ بیش از هر بیماری دیگری باعث ترس و وحشت در میان آدم‌ها شده است. اما سلیمان میناسیان، فیلمبردار «خانه سیاه است» در مستندی که درباره او ساخته ام (با عنوان «میناسیان؛ مردی با دوربین فیلمبرداری»)، گفته است که برخلاف او و دیگر افراد گروه سازندۀ «خانه سیاه است»؛ فروغ فرخزاد، هیچ ترسی از جذام و جذامیان نداشت و بی پروا به آنها نزدیک می‌شد و بدنشان را لمس می‌کرد و به زخم‌های آنها دست می‌کشید و نوازش‌شان می‌کرد. تا قبل از فروغ، کسی به مسئله جذام و جذامیان توجه نکرده بود و کمتر کسی از وجود جذامخانه‌ای به نام بابا باغی در تبریز اطلاع داشت. جذامخانه بابا باغی، نشانه ای از بی توجهی سیستماتیک به اقشار آسیب پذیر جامعه است. جامعه‌ای که ساکنان جذامی این مکان مطرود را به عنوان “دیگری” شناخته و نفی کرده است.

    خانه سیاه است

    فروغ، در طی 12 روز زندگی در جذامخانه، موفق شد با جلب اعتماد جذامی‌ها، دوربین سلیمان میناسیان(فیلمبردار چیره دست سینمای ایران) را تا حد ممکن به آنها نزدیک کرده و از لحظه‌های عادی و روزمره تا لحظات استثنایی زندگی آنها مثل عروسی، آرایش کردن، شیر دادن بچه، نماز خواندن و دعا کردن آنها فیلم بگیرد. ساختن این فیلم، یک چالش واقعی برای فروغ بود. اینکه چگونه از مصیبت دیده‌های جذامخانه فیلمبرداری کند بدون اینکه بخواهد فقط حس ترحم و همدردی را در تماشاگر برانگیزد و با این کار بتواند نگاه جامعه به جذام و جذامیان را تغییر دهد. به گفته مکس نلسون، «خانه سیاه است» بیش از آنکه ما را به چالش بکشد ما را مغلوب می‌کند و شکست می‌دهد. نوعی ناکامی در دیدن رنج آنطور که خود جذامی‌ها می‌خواهند. به اعتقاد نلسون؛ «خانه سیاه است»، فیلمی است که بین دو آرزوی متفاوت از هم شقه شده است: میل به همذات پنداری با رنج دیده‌ها و میل به دفاع از آنها و این دو میل در صدای فروغ بازتاب یافته است.

    فروغ شاعر دردمندی بود و در «خانه سیاه است»، نگاهی به شدت انسانی و دردمندانه به زندگی و وضعیت جذامیان در یک جامعه بسته، دورافتاده و به حاشیه رانده نشان می‌دهد و آنها را خوار و حقیر نمی‌کند.نگاه او به جذامیان؛ مهربان، شفقت آمیز و محترمانه است. او نسبت به آنها ترحم و دلسوزی دروغین و ریاکارانه ندارد بلکه تماشاگر را به دیدن واقعیت وجودی آنها فراتر از بیماری و جسم معیوب آنها دعوت می‌کند و کرامت انسانی آنها را به تصویر می‌کشد.  دوربین او مثل اشعه ایکس از پوست و جسم دردمند و رنجور و به ظاهر زشت آنها عبور کرده و درون و روح زیبای آنها را به نمایش می‌گذارد. احمدرضا احمدی از ابراهیم گلستان نقل می‌کرد که درباره «خانه سیاه است» به او گفته بود: “جذام فقط بیماری جسمی نیست بلکه روحی هم هست.” به گفته احمدی، گلستان از مردی می‌گفت که مدت 20 سال در کافه فردوسی در گوشه‌ای می‌نشست و جدول حل می‌کرد.

    برای فروغ، جذامیان؛ نماد درد و رنج‌اند. آنها درد را تحمل می‌کنند اما دم برنمی آورند و شکایت و ناله نمی‌کنند و کفر نمی‌گویند بلکه حتی خداوند را به خاطر اینکه آنها را آفرید شکرگزارند:  “ترا شکر می گویم که ما را آفریدی ای خداوند.” آنها از ایفای نقش قربانی طفره می‌روند. آنها باوقارند، نه تکه‌های گوشت رقت انگیز. آنها سزاوار توجه و مراقبت‌اند. این حقی است که به آنها داده نشده و فروغ با ساختن این فیلم، این حق را اعاده می‌کند. آنها رنج دیدگانی هستند که به همدلی و شفقت نیاز دارند.

    جیسن پرایس، استاد آنتروپولوژی دانشگاه نیویورک، هدف «خانه سیاه است» را اخلاقی و سیاسی می‌داند و معتقد است که قصد فروغ از ساختن آن، غلبه بر بیماری جذام به عنوان یک ننگ اجتماعی، بازنمایی جذامیان به عنوان انسان، بازگرداندن انسانیت به جذامخانه و شکستن و به چالش کشیدن مرزهایی است که بین یک جامعه “نرمال” و کسانی که با بیماری جذام زندگی می‌کنند کشیده شده است. پرایس در خوانش آنتروپولوژیک و در عین حال سیاسی خود از فیلم، با اشاره به این گفتۀ ابراهیم گلستان که «خانه سیاه است» بیانگر یک جامعۀ جذامی است که در آن مردم به خدا ایمان دارند و با دعا، از او شفا می‌طلبند در حالی‌که تنها علم پزشکی و جراحی می‌تواند شفابخش باشد و بدون درمان علمی و پزشکی، جامعۀ جذامی همچنان باقی خواهد ماند، می‌نویسد: “برای گلستان، کارکرد بزرگ فیلم، نقد سمبلیک آن از جامعه جذامی است که در آن جذامیان و رنجی که می برند به بهترین شکلی تصویر شده و می‌تواند تمثیلی از زندگی روزمرۀ ایرانیان در دوران حکومت توتالیتر شاه باشد.”

    خانه سیاه است

    به گفتۀ پرایس، «خانه سیاه است»، پرسش‌های مهمی را مطرح می‌کند از قبیل اینکه آیا علم و ایمان مذهبی می‌توانند با هم کنار بیایند؟ ظرفیت انسانی برای تحمل درد تا چه حد است؟ محدودیت‌های همدلی تا کجاست؟ محدودیت‌های انسانی چقدر است؟ جامعه چگونه باید با بیماران جذامی برخورد کند؟ اگر جذام، بیماری قابل درمانی است پس چرا درمان نمی‌شود؟ رابطۀ جذام با فقر چیست و چرا جذام فقط در میان فقرا رواج دارد؟ زیبایی چیست و زشتی کدام است؟ و پرسش‌هایی از این دست.

    ریچل جانسن، منتقد فیلم نشریات «سینه اکشن» و «اسکوپ» نیز درنقد خود بر «خانه سیاه است»،  آن را یک نمونۀ درخشان “فیلم- مقاله” (essay-film) دانسته است. به نوشته او: “فیلم ساختن دربارۀ بیماران، به طور بالقوه پروبلماتیک است. بدن جذامی، به طور سنتی در تخیل فرهنگی، مکان اضطراب و ترس است و آنها که دچار این بیماری‌اند، همواره قربانی تعصب بوده‌اند. اما آیا فروغ، بیماران جذامی را استثمار کرده و حقوق آنها را نقض کرده است؟ آیا ببیندۀ فیلم فروغ از نظر عاطفی، فریب خورده است؟ خوشبختانه این اتفاق‌ها در فیلم فروغ نیفتاده است.”

    فروغ در «خانه سیاه است»، از فیلمسازی فراتر رفت و یک کودک ساکن جذامخانه به نام حسین منصوری را به فرزندی پذیرفت که این خود نشان دهندۀ تعهد عمیق او به انسان و جامعه است.

    خانه سیاه است

    فروغ و ایده‌های توراتی

    تاثیر تورات و زبان شاعرانه توراتی و رویکرد آخرالزمانی این متن دینی و قدسی را در رویکرد فروغ به ساکنان جذامخانه (خانۀ سیاه) و در نریشن فیلم می‌بینیم. فروغ فرخزاد در مصاحبه‌ای گفته است که در سال 1340 به انگیزه تقویت زبان شعری و دیدگاه‌های خود به مطالعه‌ای عمیق در کتاب مقدس(تورات/عهد عتیق) پرداخت- آنچه که او به عنوان دورۀ تورات خوانی تعبیر می‌کرد و اشعاری نظیر «آیه‌های زمینی» و «تولدی دیگر» محصول این دوره است (این دوره همچنین مصادف است با دوران آشنایی فروغ با گلستان و کار در استودیو گلستان). درواقع فروغ برای بیان احساسات عمیق‌اش نسبت به جذام و جذامیان و پوچی و بیهودگی حاکم بر زندگی آنها از زبانی نزدیک به زبان شاعرانۀ تورات به ویژه در «کتاب جامعه» و «کتاب ایوب» استفاده کرده است:

    چه مهیب است کارهای تو ای خداوند…زیرا در زمین مشقت و شرارت دیدم… ایام بطالت را نصیب من کرده‌ای… به یاد آور که زندگی من باد است…

     ابراهیم گلستان در کتاب «نوشتن با دوربین» در بارۀ تاثیرات فروغ از تورات می‌گوید: ” فروغ برای نوشتن گفتار فیلم، کتاب عهد عتیق را مطالعه کرد و از آن جملاتی را که می‌خواست و به دردش می‌خورد درآورد. خودش چیزی ننوشت منتها ادیت کرد. از کتاب مزامیر داوود، از جامعه بنی سلیمان یا از کتاب ایوب چیزهایی گرفت و روی فیلم گذاشت.” (گلستان، نوشتن با دوربین، چاپ سوم، ص 153)

    در «خانه سیاه است»، فروغ به زبان تورات می‌پرسد: “در هاویه (پایین‌ترین بخش جهنم به تعبیر قرآن که جای منکران خداوند است) کیست که ترا حمد می‌گوید ای خداوند؟” این پرسشی چالش برانگیز است. انگار ایوب است که از درد و عذاب جانش به لب رسیده و به خداوند شکوه می‌کند: “ما منتطر نور هستیم و تاریکی حاکم است.” گویی انفجار اتمی رخ داده و جهان منفجر شده و همه چیز از بین رفته است. این نگاه آخرالزمانی را در شعر بلند «آیه‌های زمینی» فروغ نیز می‌بینیم:

    آنگاه خورشید سرد شد

    و برکت از زمین‌ها رفت

    و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند

    و خاک مردگانش را

    زان پس به خود نپذیرفت

    در غارهای تنهایی بیهودگی به دنیا آمد

    درونمایه فیلم؛ ترکیبی از مفاهیم و احساسات دوگانه، متناقض و متضاد مثل یاس و امید، رنج و خوشبختی، زشتی و زیبایی، ملال و شادی و مرگ و زندگی است که نتیجه تاثیرپذیری فروغ از تورات و نیز از زمانه و شرایط اجتماعی و سیاسی عصر اوست. می توان همچون جیسن پرایس، خوانشی سیاسی از «خانه سیاه است» داشت و آن را بیان استعاری از وضعیت سیاسی ایران پس از کودتا و خفقان و استبداد سیاسی حاکم بر جامعه در دهه چهل دانست.

    اشعار فروغ، سرشار از غم و اندوه و بدبینی و سیاهی است. چنین فضای تلخ و سیاه بر «خانه سیاه است» نیز حاکم است اما در دل این سیاهی اندکی نور نیز هست. در صحنه‌ای از فیلم، مرد جذامیِ یک پایی، عصازنان به سمت دوربین می آید تا اینکه بدنش کاملا قاب را می‌پوشاند و تصویر سیاه می‌شود و صدای ضربه‌های عصا چند ثانیه روی تصویر سیاه شنیده می‌شود. به دنبال آن صدای یکی از بچه‌های کلاس درس را می‌شنویم که می گوید “گاهی ستاره پرنوری می‌بینم. اون ستاره ناهید است.” آنها در دل این تاریکی و این خانۀ سیاه، تشنه نورند و روشنایی را انتظار می کشند: “ما منتطر نور هستیم و تاریکی حاکم است.” این دیالکتیک دائمی نور و ظلمت، فضای کلی فیلم «خانه سیاه است» را می‌سازد.

    خانه سیاه است

    رویکرد فمینیستی فروغ

     فروغ نخستین شاعر زن مدرنیست ایرانی است که اشعارش دارای وجه زنانه پر رنگی است. او زنی جسور و سنت‌شکن بود و در اشعارش بسیاری از تابوهای جنسی و مردسالارانه را شکسته است و از این نظر شاعری فمینیست است. نگاه او به عنوان یک زنِ فیلمساز فمینیست در دهه چهل و در اوج تضاد بین مدرنیته و سنت، نگاهی جسورانه و رادیکال است.

    وقتی «خانه سیاه است» برای نخستین بار در بهمن 1341 در كانون فیلم ایران با حضور ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد به نمایش درآمد؛ با واکنش‌ها و برخوردهای تمسخرآمیز و سرکوب‌گر بسیاری از منتقدان سینمائی آن دوره مواجه شد. جامعۀ فرهنگی و روشنفکری مردسالار ایرانی در دهه چهل نمی توانست باور کند که یک زن بتواند فیلمی با کیفیت «خانه سیاه است» بسازد. به همین دلیل آنها به نفی و انکار ارزش های سینمایی و هنری این فیلم پرداختند. در همین جلسه، ابراهیم گلستان بر آشفته از انتقادهای مغرضانه این افراد، خطاب به آنان گفت: “بهتر است آقایانی كه برمی دارند مطالبی از قبیل “شاعر، فروغ فرخزاد یك روز صبح زود چشم از خواب ناز گشود و مژگان بلند خویش را مالید و قیچی به دست گرفت و به بریدن و مونتاژ فیلم پرداخت” می نویسند، اگر جرات دارند برخیزند و حرفهایشان را همین جا بزنند.”

    منتقدی به نام منوچهر کیارش (که احتمالا نام مستعار بود)، در مقاله‏ای با عنوان “خانه سیاه است‏ و اندیشه‏های کور” که در اسفند ماه 1341 منتشر شد، با لحنی طعنه آمیز، موفقیت‏های این فیلم را “سر و صدا” نامیده و ارزش‏های آن را “کاذب” قلمداد کرد و نوشت: “این کار بیشتر از هر چیز به کارهای گلستان شباهت دارد تا به این‏که بگوئیم‏ خانم فروغ فرخزاد کار تازه‏ای ارائه داده است. خانه سیاه‏ است فیلمی است که نه در کار سینما چیز تازه‏ای به‏ حساب می‏آید و نه می‏توان روی آن حسابی کرد.” این نویسنده، در ادامه، به جای نقد فیلم فروغ، با لحن خصمانه ای می‏نویسد: «شاعرۀ نام‏دار شهر ما که مدتی است چنته‏ مبارک‏شان از اشعار ته کشیده است و به بچه‏بازی و علی‏ حوضش افتاده است، به سوی سینما روی آورده و نمی‏دانیم به چه حسابی مؤسسه مسئوول‏ بی‏آن‏که کاری‏ از کارگردان دیده باشد، کار را به او واگذار کرده است. خوب خود این هم از آن چیزهایی است که آدم شاخ در می‏آورد…خوب در مملکتی که صاحب جوجه کبابی، کارگردان باشد از این جور اتفاق‏ها هم زیاد می‏افتد.”

    شمیم بهار، سرشناس ترین منتقد سینمایی آن روزگار نیز در شمارۀ مهرماه‏ 1342 مجلۀ «اندیشه و هنر»، در نقدی یکسره عتاب آلود، خانه سیاه‏ است و سازندگان آن را به باد انتقاد شدید و بی‏رحمانه‏ گرفت. او نه تنها منکر ارزش‏های “سینمایی”، “جامعه‏شناختی” یا “استنادی” فیلم شد بلکه حتی آن را به‏ عنوان فیلمی از فروغ فرخزاد “اثری دروغین” خواند. بهار همچنین مستند بودن فیلم را نیز زیر سوال برد چرا که‏ به نظر او فیلم، هیچ اطلاعاتی در مورد موقعیت‏ جغرافیائی و مکانی جذام‏خانه به بیننده ارائه نمی‏داد در حالی که قصد فروغ، ساختن فیلمی گزارشی دربارۀ جذامخانه بابا باغی تبریز نبود هرچند از طرف “انجمن كمک به جذامیان” و استودیو گلستان برای این کار مامور شده بود. به جای آن او فیلمی تکان دهنده با رویکردی شاعرانه و فتالیستی دربارۀ واقعیت های تلخ و دردآور زندگی جذامی‌ها و آرزوهای بربادرفتۀ آنها ساخت.

    خانه سیاه است

    روایت شاعرانه و اکسپریمنتال

    «خانه سیاه است»، مستندی تجربی (اکسپریمنتال) است. بر مبنای تقسیم‌بندی بیل نیکولز، نظریه پرداز ساختارگرای سینمای مستند از انواع فیلم‌های مستند (بر اساس رویکرد آنها به واقعیت و شیوه روایت)، «خانه سیاه است» از نظر قالب و متد و سبک سینمایی، مستندی التقاطی است چرا که سبک‌های متنوع فیلم مستند مثل مستند شاعرانه(poetic)، توصیفی(expository) و مشاهده‌گرانه(observational) را به کار می‌گیرد. به تعریف بیل نیکولز، مستند شاعرانه، مستندی است که بر خلق حس لحن و تداعی‌های بصری تاکید دارد و صرفا یک روایت خطی داستانی نیست. با این تعریف «خانه سیاه است» را باید یک مستند شاعرانه دانست چرا که از یک ساختار روایی خطی و علت و معلولی پیروی نمی‌کند. ضمن اینکه دارای نریشن شاعرانه و تدوین انتزاعی است. ریتم فیلم نیز متاثر از ریتم اشعار فروغ است. فروغ در درجه اول یک شاعر بود و «خانه سیاه است» را با ذهنیتی شاعرانه ساخته است. از طرفی «خانه سیاه است»، مستندی “مشاهده‌گرانه” نیز هست. چرا که با تعریف بیل نیکولز از این نوع مستند مطابقت دارد. مستند “مشاهده گرانه” از دید نیکولز، سبکی است که به ثبت بی واسطۀ واقعیت بدون دخالت مستقیم فیلمساز می‌پردازد و سوژه‌ها را در محیط طبیعی خودشان همانگونه که هستند نشان می‌دهد. بسیاری از صحنه‌های زندگی روزمرۀ جذامیان در «خانه سیاه است»، بدون دخالت آشکار فروغ به تصویر کشیده شده و به تماشاگر اجازه می‌دهد که مستقیم و بی‌واسطه آنها را تماشا کند. بخش علمی «خانه سیاه است» نیز که با صدای گلستان روایت می‌شود، مثل اغلب فیلم‌های گلستان از نوع مستندهای توصیفی (اکسپوزیتوری) است چرا که یک نوع روایت مستقیم است با صدایی مقتدر و خداگونه و نریشن، حالتی کاملا علمی، قطعی و خلل ناپذیر دارد. اما وقتی نوبت به فروغ می رسد، روایت او از شیوه توصیفی مستندهای گلستان فاصله گرفته و به جای ارائه تفسیری مقتدرانه و قاطعانه از واقعیت درون جذامخانه، لحنی را انتخاب می کند که همسطح با لحن جذامی‌هاست و تجربه‌ای عمیقاً حسی، عاطفی و تامل برانگیز می‌سازد.

    خانه سیاه است

    مدرنیسم سینمایی فروغ

    به‌علاوه، «خانه سیاه است»، یکی از نخستین فیلم‌های مدرنیستی سینمای ایران است که با رویکردی مینی‌مالیستی (این رویکرد را در «خشت و آینه» گلستان نیز می‌بینیم) و نیز “خودبازتابانه” (سلف رفلکسیو) ساخته شده است. “خودبازتابانه” از این نظر که رابطه‌ای درونی و شخصی و بسیار نزدیک با فروغ دارد و بازتاب دنیای ذهنی اوست. یکی از ویژگی‌های سبک مینی‌مالیستی، استفاده از عنصر تکرار است که فروغ آن را آگاهانه در فیلم به کار می‌گیرد. در یک نمای لانگ تیک طولانی (برداشت بلند)، مردی جذامی در کنار دیواری در جذامخانه قدم می‌زند و روزهای هفته را می‌شمارد و این شمارش تکرار می‌شود: شنبه، یکشنبه، دوشنبه… فروغ، رفت و برگشت این مرد را در یک نمای بلند (لانگ تیک) نشان می‌دهد که این کار نیز در آن زمان در سینمای ایران بی‌سابقه است. نماهای زیادی از شانه کردن موی سر یک دختربچه مبتلا به جذام، راه رفتن آدم ها، پا زدن با دوچرخه، پنبه زنی، تسبیح زدن و نماز خواندن در فیلم تکرار می‌شود که نشانۀ رویکرد مینی‌مالیستی فروغ اند.                                                                                                                                       

    بر خلاف مستندهای کلاسیک، «خانه سیاه است»، روایت شاعرانه را با تصاویر تکان‌دهنده ترکیب می‌کند و تجربه‌ای عاطفی و تأمل‌برانگیز می‌آفریند. استفاده از اشعار خود فرخزاد همراه با تأملات دینی و فلسفی، فیلم را از یک مستند “مشاهده‌گرانه” به یک مدیتیشن شاعرانه درباره رنج و زیبایی ارتقا می‌دهد. فروغ از تکنیک‌های سینمایی نوآورانه و خلاقانه در تدوین، طراحی صدا و ترکیب‌بندی بصری بهره می‌برد و با این کار از روایت مستندهای سنتی فاصله می‌گیرد. استفاده او از کلوزآپ‌ها، کنتراست‌های شدید و تدوین ریتمیک، فیلم را به سینمای آوانگارد و شاعرانه نزدیک‌تر می‌کند تا مستندهای رئالیستی متعارف. صدای فروغ در «خانه سیاه است» به عنوان راوی، صدایی اکوسماتیک(acousmatic) و منحصر‌بفرد و به تعبیر میشل شیون، نظریه پرداز صدا در سینما، صدایی بدون بدن است که شیوۀ غالب مستندسازی در سال‌های دهه چهل ایران بود و وجه مشخصۀ مستندهایی است که در استودیو گلستان تولید می‌شد و بعد به صورت یک سنت سینمایی در سینمای مستند ایران درآمد. در «خانه سیاه است»، فروغ حضور عینی و فیزیکی ندارد و ما او را نمی‌بینیم و فقط صدای او را می‌شنویم. این صدا فقط درباره بیماری جذام یا جذامخانه حرف نمی‌زند بلکه مربوط به جهان‌بینی فروغ و تفسیر شاعرانه و فلسفی او از بیماری جذام و قربانیان آن است. صدای فروغ به شکل عمیقی بیانگر درد و رنج، انزوا و اندوه و نیز مقاومت و پایداری جذامیان است.

    به اعتقاد من، «خانه سیاه است»، با ترکیب شعر، رئالیسم و نگاهی انسانی، مستندی پیشرو در سینمای ایران است که از مرزهای سینمای متعارف فراتر رفته و به بیانیه‌ای هنری و اجتماعی قدرتمند تبدیل شده است. امروز که سال‌ها از مرگ فروغ می گذرد، اهمیت فیلم فروغ و ارزش‌های سینمایی آن و جایگاه والای آن در سینمای مستند ایران، تقریبا بر همگان آشکار شده و تاثیر رویکرد مدرنیستی و مینی‌مالیستی فروغ در«خانه سیاه است» را می‌توان در کارهای برخی فیلمسازان موج نویی از جمله عباس کیارستمی و آربی اوانسیان دید. امروز دیگر کمتر کسی مثل شمیم بهار و منتقدان دیگری که در دهۀ چهل دربارۀ فیلم فروغ نوشته‌اند و آن را بی ارزش دانسته اند، به این فیلم نگاه نمی کند. در سال های اخیر، مستند فروغ بیش از هر فیلم ایرانی دیگری در جهان دیده شده و در مراکز و مجامع سینمایی و دانشگاهی و کنفرانس‌های مختلف به نمایش درآمده و بحث های زیادی پیرامون آن شده و تحلیل ها و تفسیرهای متعددی با رویکردهای مختلف فمینیستی، فلسفی، جامعه شناختی، آنتروپولوژیک و حتی سیاسی از آن ارائه شده است.

    خانه سیاه است
    مستند
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیداستان‌های فینیکس | ۷- خروس
    مقاله بعدی بازخوانی یک شاهکار | «گتسبی بزرگ» نوشته‌ی اسکات فیتز جرالد
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

    محمد عبدی

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    رضا‍ صائمی

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

    سحر عصرآزاد
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    ادوارد بورا؛ فراموشی درد با نقاشی 

    سیاه نمایی یا آسیب شناسی؟ | درباره تصویر خشونت در سینمای ایران

    یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | رگبار

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.