Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

    بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازنمایی امر بومی در سینمای ایران

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

      ۱۰ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    نقد فیلم سینما

    یک فیلم جاده‌ای بی‌نقص و تأمل برانگیز | دربارۀ «داستان استریت» دیوید لینچ

    «داستان استریت»، یک استثنا در فیلموگرافی لینچ است، نه ترسی در آن هست نه هیولایی، نه کابوسی و نه صحنۀ سوررئال عجیب و اروتیکی، همه چیز در نهایت سادگی است.
    پرویز جاهدپرویز جاهد۳ بهمن , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    داستان استریت
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    «داستان استریت» در کارنامۀ دیوید لینچ اثر متفاوتی است و کم‌ترین شباهت به سبک و دنیای «دیوید لینچ» را در میان فیلم‌های او دارد. روایت‌های لینچ، معمولاً پیچیده‌اند و گرایش به عجیب بودن و نمایش اتفاقات بی‌معنا و غیرقابل توضیح و ترسناک دارند اما «داستان استریت»، فیلمی است که خالی از ترس لینچی است. وقتی اولین بار «داستان استریت» را دیدم از خودم پرسیدم آیا این واقعاً فیلمی لینچی است؟ نه ترسی در آن هست نه هیولایی نه کابوسی و نه صحنۀ سوررئال عجیب و اروتیکی. همه چیز در نهایت سادگی است. فیلمی که به نظر می‌رسد کیارستمی آن را ساخته باشد تا لینچ. فیلم، شباهت‌هایی از نظر پلات و شیوۀ روایت با «خانه دوست کجاست» دارد. در هر دو فیلم، شخصیتی است که با هدف و انگیزه مشخصی به حرکت درمی آید. وقتی این فیلم ساخته شد، منتقدان و دوستداران آثار لینچ را غافلگیر و شگفت‌زده کرد. همه از خود می پرسیدند که چگونه فیلمسازی چون لینچ که اغلب با سوژه‌های ذهنی پیچیده و روان‌کاوانه و فضاهای سورئال سروکار داشت و به تحلیل و روانکاوی ذات و هویت انسان در فیلم‌هایش می‌پرداخت و ترس‌ها و کابوس‎هایش را تصویر می‌کرد، به سراغ داستانی چنین ساده، گرم و واقع‌گرا رفته است.

    بدون شک «داستان استریت»، یک استثنا در فیلموگرافی لینچ است. بخشی از این مسئله شاید به این دلیل است که این فیلم، تنها فیلمی است که لینچ بدون دخالت در فیلمنامه‌نویسی، آن را کارگردانی کرده است (فیلمنامه را مری سوئینی، شریک عاطفی سابق لینچ همراه با جان روچ نوشته‌اند). از طرفی، «داستان استریت»، برخلاف شیوۀ بازیگری سبک‌پردازی شده فیلم‌های لینچ، بازیگری واقع گرایانه و طبیعی دارد. برخلاف سینمای کلاسیک، لینچ معمولاً به تحول شخصیت‌ها توجه نمی‌کند، به همین دلیل برقراری ارتباط با شخصیت‌های لینچ و جهان داستانی او امر دشواری است. «داستان استریت» اما اینگونه نیست، چرا که ساختار روایی آن کلاسیک و از نظر دراماتیک قوی است و شخصیتی با انگیزه و هدفی روشن و مهم دارد که سمپاتی تماشاگر را برمی انگیزد. همچنین این فیلم، برخلاف پایان های باز و مبهم آثار لینچ، از نظر روایی پایان بسته و روشنی دارد.  دو برادر، در پایان، آشتی کرده و به اختلاف ده ساله‌شان خاتمه می‌دهند. این نوع پایان ارسطویی همراه با کاتارسیس معمولاً جایی در فیلم‌های لینچ ندارد که اغلب ترجیح می‌دهد داستان‌هایش را به شکلی مبهم و انتزاعی تمام کند.

    داستان استریت

    بااین‌حال، به رغم متفاوت بودن و غیاب  خواب‌ها، کابوس‌ها و صحنه‌های وحشتناک، «داستان استریت»، پر از طنین‌های لینچی است. از روابط مختل شده تا تمرکز دوگانه مشخص بر صدای مکانیکی ماشین‌آلات و قدرت ناشناخته عناصر طبیعت. لینچ، در مصاحبه‌ای در این باره گفت: “در آن قسمت از کشور، طبیعت نیرویی است که مردم باید به آن توجه کنند.” تلاش برای آشتی دادن وجود انسانی با نیروهای غیرقابل‌انعطاف جهان، همیشه برای لینچ جذاب بوده و جزئی از جهان لینچی به شمار می‌رود. دیوید فاستر والاس، اصطلاح «لینچی»، را به‌عنوان ترکیب «امر بسیار ماکابر و امر بسیار پیش‌پاافتاده به گونه‌ای که امر ماکابر، درونِ امر پیش‌پاافتاده دائماً آشکار شود» تعریف کرد. لینچ، شیفتگی خاصی به نمایش زندگی روزمرۀ آمریکایی داشت و در فیلم‌های او، امر ماکابر، درست در دل همین زندگی پیش پا افتادۀ روزمره اتفاق می‌افتد. «مخمل آبی» مثال درخشانی برای این ادعاست و نشان می‌دهد که در زیر این زندگی ساده و آرام و زیبا، چه خشونت وحشتناکی پنهان است. اما «داستان استریت»، چشم‌اندازی لینچی است که در آن امر ماکابر حذف شده و فقط روی امر پیش‌پاافتاده تاکید شده است. انگار که لینچ، زمان ساختن این فیلم، عینک بدبینی و تاریکی را از چشمان خود برداشته و به جای روایت کابوس‌های هولناکِ آدم‌های غیرعادی و پریشان، رنج آدم‌های معمولی و واقعی را تصویر کرده است. لینچ، فیلمسازی بود که همواره ارزش‌های کلاسیک آمریکایی را درون حوزۀ لینچی خود جای داده است. لینچ، ستایش‌گر سینمای کلاسیک آمریکا بود و همیشه فیلم‌های جان فورد و فرانک کاپرا را تحسین می‌کرد.

    «داستان استریت»، فیلمی جاده‌ای است دربارۀ سفر ۶ هفته‌ای پیرمرد ۷۶ ساله‌ به نام الوین استریت (با بازی ریچارد فارنسورث) که صاحب مزرعه‌ای در اطراف شهر لورنز است و بعد از شنیدن خبر سکته برادرش لایل (با بازی هری دین استانتون) که در منطقه ویسکانسین در ۳۰۰ مایلی آنجا زندگی می‌کند، سوار ماشین چمن زنی‌اش می‌شود و بی محابا به دیدار او می‌شتابد. دو برادر، با هم قهرند و مدت ده سال حرف نزده‌اند. اما الوین، نه ماشین دارد و نه گواهینامه رانندگی. تنها چیزی که او دارد یک ماشین چمن‌زنی است. از طرفی او به رانندگان اتوبوس نیز اعتماد ندارد، لذا تصمیم می‌گیرد که با ماشین چمن‌زنی‌اش سفر کند. علت دلخوری و قهر دو برادر با هم در فیلم روشن نیست. در صحنه‌ای از فیلم، الوین به کشیشی که در یک گورستان قدیمی با او روبرو می‌شود، در توضیح علت قهر خود با برادرش می‌گوید: “خشم، غرور، وقتی این‌ها را با الکل ترکیب کنی، می‌شود دو برادری که ده سال با هم حرف نزده‌اند. اهمیتی ندارد که چی باعث شد من و لایل این‌قدر از هم عصبانی شویم… دیگه مهم نیست… من و او هر شب تابستان در حیاط می‌خوابیدیم و درباره ستاره‌ها حرف می‌زدیم… و این باعث می‌شد مشکلاتمان کوچک‌تر به نظر برسند. می‌خوام آشتی کنم، می‌خوام باهاش بشینم و به ستاره‌ها نگاه کنیم… مثل اون وقت‌ها.”

    عنوان فیلم دو پهلوست و نه تنها به نام شخصیت اصلی آن یعنی الوین استریت اشاره دارد، بلکه به طور تلویحی به روایت سر راست و مستقیم فیلم نیز ارجاع می‌دهد، داستانی که به صورت ساده و خطی و بدون کمترین پیچیدگی و چرخش روایت می‌شود و از این نظر در تضاد کامل با شیوه داستان‌پردازی و ساختار روایتی غیرخطی، پیچیده، سیال ذهن و تو در توی فیلم‌های دیگر لینچ قرار دارد.

    داستان استریت

    «داستان استریت»، یک اُدسیه مدرن دربارۀ سفر طولانی و مشقت بار مردی ثابت قدم و سخت‌کوش در جهان مدرن، پر هرج و مرج و آشفتۀ امروز است، سفری که ممکن است بسیار عجیب و احمقانه به نظر برسد. لینچ خود نیز معتقد است فیلمی ساده، سر راست و بی غل و غش ساخته؛ درباره انسان‌های سالخورده‌ای که به رغم تجربه‌های عظیمی که در طول زندگی دارند، در جهان امروز نادیده گرفته می‌شوند. لینچ، گفته بود که زمان ساختن این فیلم، عمیقا با خاطرات مربوط به پدربزرگش درگیر بوده است: “کنار پدربزرگم نشستن، احساسات زیادی را به من منتقل کرد که هرگز نمی‌توانم بیان کنم… ما باید گاهی به حرف‌های پدربزرگ یا پدر یا برادرمان گوش دهیم، حتی اگر حرف مهمی برای گفتن نداشته باشند.” او در «داستان استریت»، این احساسات بیان‌نشدنی را تصویر کرده است. فیلم، استادانه ساخته شده و می‌تواند الگویی برای فیلمسازان و نویسندگان جوان، در فیلمنامه‌نویسی و نوشتن دیالوگ باشد. دیالوگ‌هایی که به سبک همینگوی، کوتاه و موجز نوشته شده اند. به عنوان مثال: “بدترین قسمت پیری این است که به یاد بیاوری وقتی جوون بودی چه حسی داشتی.” و یا “هیچ‌کس بهتر از یک برادر که هم‌سن خودت هست، نمی‌دونه تو کی هستی و چی هستی. برادرم و من دفعه آخر چیزهای نابخشودنی بهم گفتیم، ولی دارم سعی می‌کنم اون‌ها رو پشت سر بگذارم… و این سفر یه نوع قورت دادن سخت غرورمه. فقط امیدوارم دیر نکرده باشم… برادر، برادره.”

    لینچ، اغلب شخصیت‌های خود را به‌عنوان آدم‌هایی «گم‌شده در تاریکی و سردرگمی» توصیف می‌کرد، از هنری در «کله پاک کن» تا جفری در «مخمل آبی» تا بتی و ریتا  در «مالهالند درایو» تا نیکی گریس در «امپراتوری درون». الوین نیز شخصیتی لینچی است که در درون تاریکی و سردرگمی زندگی افتاده و برای گفتن داستان زندگی‌اش از خانه بیرون زده و راهی جاده شده است. در طی سفرش، ما از الکلی بودن او، سوءاستفاده‌اش از خانواده‌اش، مرگ همسر و هفت نفر از ۱۴ فرزندش و در نهایت احساس گناهی که هرگز او را رها نمی‌کند آگاه می شویم. احساس گناه او به این خاطر است که به عنوان سرباز در زمان جنگ جهانی دوم، یکی از اعضای گروهانش را تصادفاً با تیر زده است. همچنین می‌فهمیم که دخترش رُز (با بازی سیسی اسپیسک)، برای فرزندش سوگوار است. الوین، تجویزهای پزشکی را رد می‌کند، دستور رژیم غذایی پزشک کلینیک را نادیده می‌گیرد و حاضر نیست از عصا  استفاده ‌کند. به رغم توصیه‌هایی که به او می‌شود که از انجام این سفر دراز و پرخطر خودداری کند، به راه می‌افتد و با عشق و شور عمیقی به سراغ برادرش می‌رود. الوین، دلتنگ است و دچار نوستالژی شده و روزهای خوش گذشته را به یاد می‌آورد. در اوایل فیلم، در جواب زنی که از او می پرسد “نمی‌ترسی که توی این مزارع ذرت آیووا تنها باشی؟”. می‌گوید: “خب خانم، من توی سنگرهای جنگ جهانی دوم جنگیدم، پس از یه مزرعه ذرت آیووا دیگه چه ترسی باید داشته باشم؟”

    یکی از ویژگی‌های اساسی دنیای لینچی، نمایش احساسات اغراق‌آمیز افراد است. شخصیت‌های لینچ، احساساتشان را پنهان و سرکوب نمی‌کنند. وقتی تراژدی در «توئین پیکس» اتفاق می‌افتد، شخصیت‌ها زار زار می گریند. سیلور و لولا در «قلب وحشی» با شور و اشتیاقی شهوانی به هم نگاه می‌کنند. وقتی فِرِد به آغاز روایت دایره‌ای در «بزرگراه گمشده» بازمی‌گردد، جیغ‌های وحشتناکی می‌کشد. شاید نمایش احساسات در فیلم‌های لینچ، غیرواقعی، اغراق‌آمیز و عجیب‌وغریب به نظر برسد، اما این نوع بیان‌گرایی، متناسب با سبک و جهان‌های سورئال لینچ است. «داستان استریت» نیز با اینکه فیلمی رئالیستی است اما همین نوع از احساسات‌گرایی لینچی را در خود دارد. کافی است، عمق احساساتی را که در چشمان الوین جاری است و اشک‌هایی که او و برادرش در سکوت می‌ریزند و احساسات سرکوب‌شده آنها را به یاد بیاوریم. در صحنه‌ای که الوین با زنی در یک بزرگراه خلوت مواجه می شود، شاهد نمونۀ دیگری از احساسات‌گرایی اغراق‌آمیز لینچی هستیم. زن فریاد می‌زند و از بی‌عدالتی روزگار شکایت می‌کند و اشک می‌ریزد. او در مسیر رفت‌وآمد هر روزه‌اش، هر هفته یک گوزن را زیر کرده است. روحیۀ عصبی و آشفتۀ زن در تضاد با آرامش و خونسردی الوین قرار دارد.

    داستان استریت

    «داستان استریت»، یک فیلم جاده‌ای بی‌نقص و تأمل برانگیز است. داستانی پیکارسک که به شیوۀ وسترن‌های کلاسیک روایت می‌شود. الوین استریت، همچون کابوی پیر و تنهایی است که سوار بر اسب لنگ‌اش (ماشین چمن زنی) آرام و خونسرد در جاده می‌راند و با آدم‌های گوناگونی مواجه می‌شود. موسیقی آنجلو بدالامنتی نیز علاوه بر انتقال احساس نوستالژی، تنهایی و اندوه، دربردارنده احساس گرما و شکوه فیلم‌های وسترن است. بدالامنتی، آهنگسازی است که اغلب با دیوید لینچ کار کرده و برای فیلم‌هایی چون «مخمل آبی»، «داستان استریت»، «وحشی در قلب»، «بزرگراه گمشده» و «مالهالند درایو» از ساخته‌های لینچ، موسیقی ساخته است.

    در سال ۱۹۸۶ دیوید لینچ برای ساختن موسیقی فیلم «مخمل آبی»، به سراغ بدالامنتی رفت و از او خواست موسیقی‌ای برای فیلمش بنویسد که تاثیرگذار باشد و صدای باد و دریا و جنگل را در ذهن تداعی کند. لینچ خود شعر ترانه «اسرار عشق» را که ایزابل روسلینی در فیلم می‌خواند، سروده بود. به علاوه او از آنجلو خواست که به عنوان نوازنده پیانو در صحنه‌ای که روسلینی در فیلم می‌خواند، ظاهر شود. پس از آن آنجلو، به آهنگساز ثابت فیلم‌های لینچ تبدیل شد. آهنگسازی که سهم مهمی در انعکاس دنیای پیچیده، اسرارآمیز، کابوس‌گونه و هولناک لینچ داشته است. تم اصلی موسیقی «داستان استریت» که با گیتار اکوستیک اجرا می‌شود، با ریتم درونی فیلم بسیار هماهنگ است و آرامش و گرمای مطبوعی دارد. ویولونی که صدای لوکوموتیو می‌دهد، تداعی‌گر میل به حرکت و شوق سفر در الوین است. تم کانتری و وسترن که آنجلو برای فیلم ساخته با گیتار و ویولون اجرا می‌شود. نالۀ ویولون همانند نالۀ گوزن سرگردانی در دشت است که اینک بر سطح آسفالت گرم و در زیر چرخ‌های اتومبیل زنی شوریده، در حال جان دادن است.

    علاوه بر اینها، تم‌های فرعی دیگری نیز در موسیقی فیلم «داستان استریت» وجود دارد. از جمله تم رُز که برای رُز، دختر بیوه و تنهای الوین ساخته شده است.  رُز، زنِ آرام، سخت کوش و صبوری است که زندگی تلخی در گذشته داشته و بعد از از دست دادن فرزندش در یک آتش سوزی اینک با پدرش زندگی می‌کند. در صحنه‌ای از فیلم او را می بینیم که در تاریکی کنار پنجره نشسته و با حسرت به بازی کودکی با توپ در حیاط نگاه می کند. تم رُز، بیانگر این حسرت و آرزومندی است. نوای گیتار در پیش زمینه و صدای سازهای زهی در پس زمینه، یاد آور کارهای انیو موریکونه، به ویژه در فیلم‌های وسترن اسپاگتی است.

    ریتم فیلم، بر اساس ریتم حرکت الوین و ماشین چمن زنی او بنا شده که تنها ۷ مایل در ساعت راه می‌رود.

    هر دو برادر در سن پیری‌اند و زمان زیادی از زندگی آنها نمانده. آنها پیر و زخمی‌اند و حالا به این درک رسیده‌اند که زمان دارد به سرعت می‌گذرد و برای جبران خطاهای گذشته تا دیر نشده باید دست به کار شد. سفر الوین، فقط یک دیدار دیرهنگام نیست؛ بلکه یک توبه و جبران مافات است. اگر سفری معمولی و آسان بود، اصلا اهمیت نداشت که درباره‌اش فیلمی ساخته شود. این سفر باید طولانی، پرمشقت و سخت باشد تا ارزش روایت داشته باشد.

    در پایان فیلم وقتی لایل، برادرش را می‌بیند که با ماشین چمن زنی، راهی طولانی را طی کرده و به دیدارش آمده با ناباوری می‌پرسد: «تو با این ماشین اومدی اینجا فقط برای دیدن من؟» دو برادر حرف زیادی با هم رد و بدل نمی‌کنند، این مردان، قادر نیستند حرفشان را صریح و مستقیم بگویند و یا از گذشته، ابراز ندامت کنند اما از اشک‌هایشان می‌توانیم بفهمیم که هر کدام چقدر برای دیگری ارزشمند است. لحظه‌ای که هر دو به آسمان نگاه می‌کنند، به اعتقاد من بهترین و تاثیرگذارترین لحظۀ فیلم است. برای جبران اشتباهات گذشته هرگز دیر نیست. با تماشای این فیلم، موجی از احساسات لینچی آدم را دربر می‌گیرد.

    دیوید لینچ داستان استریت
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیآتیلا | داستان کوتاه از نل فرویدنبرگر
    مقاله بعدی بررسی چند داستان‌‌کوتاه ایرانی در دهۀ هشتاد | داستان ششم: «شب‌های چهارشنبه» نوشته‌ی آذردخت بهرامی
    پرویز جاهد

    مطالب مرتبط

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

    سحر عصرآزاد

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    مهرداد پارسا

    بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

    امیرمهدی عسلی
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | به بهانۀ ۸۰ سالگی فیلم «رم، شهر بی‌دفاع»

    بررسی فمنیستی رمان «گوگرد» نوشته‌ی عطیه عطارزاده

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.