Close Menu
مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس

    Subscribe to Updates

    Get the latest creative news from FooBar about art, design and business.

    What's Hot

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    Facebook X (Twitter) Instagram Telegram
    Instagram YouTube Telegram Facebook X (Twitter)
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    • خانه
    • سینما
      1. نقد فیلم
      2. جشنواره‌ها
      3. یادداشت‌ها
      4. مصاحبه‌ها
      5. سریال
      6. مطالعات سینمایی
      7. فیلم سینمایی مستند
      8. ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۴
      9. همه مطالب

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      سکوت به مثابه‌ی عصیان | درباره‌ی «پرسونا»ی برگمان

      ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «گناهکاران»؛ کلیسا، گیتار و خون‌آشام

      ۱۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی یا موعظه‌گری در مذمت فلاکت | نگاهی به فیلم «رها»

      ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      مرور فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۲۵: یک دور کامل

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      از شلیته‌های قاجاری تا پیراهن‌های الهام گرفته از ستارگان دهه‌ی سی آمریکا

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ارزش‌های احساسی»؛ زن، بازیگری و سینما

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ | «ناپدید شدن جوزف منگل» و روسیاهی تاریخ

      ۲ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ کلاسیک‌ها | به بهانۀ ۷۰ سالگی فیلم «خارش هفت ساله»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها | در دنیای تو ساعت چند است؟

      ۳۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من ترانه، اورکای ایران زمین هستم | نگاهی به فیلم «اورکا» ساخته‌ی سحر مصیبی

      ۲۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      من با نینو بزرگ شدم | گفتگو با فرانچسکو سرپیکو، بازیگر سریال «دوست نابغه من»

      ۱۹ فروردین , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      گفتگوی اختصاصی | نانا اکوتیمیشویلی: زنان در گرجستان در آرزوی عدالت و دموکراسی هستند

      ۲۳ اسفند , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی | پرده‌برداری از اشتیاق: دنی کوته از «برای پل» و سیاست‌های جنسیت در سینما می‌گوید

      ۱۸ اسفند , ۱۴۰۳

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازکردن سر شوخی با هالیوود | یادداشتی بر فصل اول سریال استودیو به کارگردانی سث روگن و ایوان گلدبرگ

      ۱ خرداد , ۱۴۰۴

      تاسیانی به رنگ آبی، کمیکی که تبدیل به گلوله شد | نگاهی به فضاسازی و شخصیت‌پردازی در سریال تاسیان

      ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سرانجام، جزا! | یادداشتی بر سه اپیزود ابتدایی فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      وقتی سینما قصه می‌گوید | نگاهی به کتاب روایت و روایتگری در سینما

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      رئالیسم اجتماعی در سینمای ایران

      ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      گزارش کارگاه تخصصی آفرینش سینمایی با مانی حقیقی در تورنتو

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      سینما به مثابه‌ی هنر | نگاهی به کتاب «دفترهای سرافیو گوبینو فیلم‌بردار سینما» اثر لوئیجی پیراندللو

      ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      «رقصیدن پینا باوش»؛ همین که هستی بسیار زیباست

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نصرت کریمی؛ دست‌ هنرمندی که قرار بود قطع‌ شود

      ۲۹ فروردین , ۱۴۰۴

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      هم‌آواز نبود، آوازی هم نبود | نگاهی به مستند «ماه سایه» ساخته‌ی آزاده بیزارگیتی

      ۸ فروردین , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

      ۸ خرداد , ۱۴۰۴

      بازنمایی امر بومی در سینمای ایران

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴

      یک پنجره برای دیدن؛ ایرانی‌ها | بی‌تا

      ۷ خرداد , ۱۴۰۴
    • ادبیات
      1. نقد و نظریه ادبی
      2. تازه های نشر
      3. داستان
      4. گفت و گو
      5. همه مطالب

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴

      جهنم‌گردی با آقای یوزف پرونک؛ نگاهی به رمان کوتاه «یوزف پرونک نابینا و ارواح مُرده»

      ۲۶ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «گل‌ها» نوشته‌ی «آلیس واکر»

      ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «خانواده‌ی مصنوعی» نوشته‌ی آن تایلر

      ۲ فروردین , ۱۴۰۴

      شعف در دلِ تابستان برفی | درباره «برف در تابستان» نوشتۀ سایاداویو جوتیکا

      ۲۸ اسفند , ۱۴۰۳

      رازهای کافکا | نوشتهٔ استوآرت جفریز

      ۲۴ بهمن , ۱۴۰۳

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۷- وسواس

      ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۶- آئورا

      ۲۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      اعتماد بین سینماگر و نویسنده از بین رفته است | گفتگو با شیوا ارسطویی

      ۲۴ اسفند , ۱۴۰۳

      هر رابطۀ عشقی مستلزم یک حذف اساسی است | گفتگو با انزو کرمن

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      زمان و تنهایی | گفتگو با پائولو جوردانو، خالقِ رمان «تنهایی اعداد اول»

      ۷ اسفند , ۱۴۰۳

      همچون سفر، مادر و برفی که در نهایت آب می‌شود | گفتگو با جسیکا او نویسندۀ رمان «آنقدر سرد که برف ببارد»

      ۲۳ بهمن , ۱۴۰۳

      نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      داستان‌های فینیکس | ۱۸- داستان سایه

      ۶ خرداد , ۱۴۰۴

      من و ميس منديبل | داستان کوتاه از دونالد بارتلمی

      ۴ خرداد , ۱۴۰۴

      نگاهی به داستان «رمز» نوشته‌ی «جین ناکس»

      ۳ خرداد , ۱۴۰۴
    • تئاتر
      1. تاریخ نمایش
      2. گفت و گو
      3. نظریه تئاتر
      4. نمایش روی صحنه
      5. همه مطالب

      گفتگو با فرخ غفاری دربارۀ جشن هنر شیراز، تعزیه و تئاتر شرق و غرب

      ۲۸ آذر , ۱۴۰۳

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      او؛ اُگوست استریندبرگ است!

      ۲۸ فروردین , ۱۴۰۴

      کارل گئورگ بوشنر، پیشگام درام اکسپرسیونیستی 

      ۷ فروردین , ۱۴۰۴

      سفری میان سطور و روابط آدم‌ها | درباره نمایشنامه «شهر زیبا» نوشته کانر مک‌فرسن

      ۲۸ دی , ۱۴۰۳

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی که تمام تماشاگران را از حال می‌­برد

      ۳۰ فروردین , ۱۴۰۴

      بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

      ۹ خرداد , ۱۴۰۴

      عباس نعلبندیان با تفاوت آغاز می‌شود!

      ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      تاب‌آوری در زمانه فردگرایی | درباره نمایش «کتابخانه نیمه‌شب»

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      نمایشی درباره زندگی سهراب شهید ثالث | درباره اجرای «فوگ غربت» به نویسندگی و کارگردانی نیما شهرابی

      ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • نقاشی
      1. آثار ماندگار
      2. گالری ها
      3. همه مطالب

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      فرانسیس بیکن؛ آخرالزمان بشر قرن بیستم

      ۲۱ دی , ۱۴۰۳

      گنجی که سال‌ها در زیرزمین موزۀ هنرهای معاصر تهران پنهان بود |  گفتگو با عليرضا سميع آذر

      ۱۵ آذر , ۱۴۰۳

      پنجاه تابلو | ۴۷- سه شاهکار از برهنگی در نقاشی

      ۵ خرداد , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۶- جهان بی‌نقاب کریستین شاد

      ۲۹ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۵- جرج گروس: نقاشی از دل دادائیسم و آنارشیسم

      ۲۲ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      پنجاه تابلو | ۴۴- فلیکس نوسبام: نقاش هولوکاست

      ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴
    • موسیقی
      1. آلبوم های روز
      2. اجراها و کنسرت ها
      3. مرور آثار تاریخی
      4. همه مطالب

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳

      وودستاک: اعتراضی فراتر از زمین‌های گلی

      ۲۳ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      زناکیس و موسیقی

      ۲۷ دی , ۱۴۰۳

      چرا ما می­‌خواهیم باور کنیم که جیم موریسون هنوز زنده است؟

      ۱۸ فروردین , ۱۴۰۴

      در فاصله‌ای دور از زمین | تحلیل جامع آلبوم The Overview اثر استیون ویلسون

      ۱۷ فروردین , ۱۴۰۴

      گرمی ۲۰۲۵ | وقتی موسیقی زیر سایه انتقادات و مصالحه قرار می‌گیرد

      ۱۲ اسفند , ۱۴۰۳

      دریم تیتر و Parasomnia:  یک ادیسه‌ی صوتی در ناخودآگاه ما

      ۲ اسفند , ۱۴۰۳
    • معماری

      معماری می‌تواند روح یک جامعه را لمس کند | جایزه پریتزکر ۲۰۲۵

      ۱۴ فروردین , ۱۴۰۴

      پاویون سرپنتاین ۲۰۲۵ اثر مارینا تبسم

      ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳

      طراحان مد، امضای خود را در گراند پَله ثبت می‌کنند | گزارشی از Runway مد شانل

      ۹ اسفند , ۱۴۰۳

      جزیره‌ کوچک (Little Island)، جزیره‌ای سبز در قلب نیویورک

      ۲۵ بهمن , ۱۴۰۳

      نُه پروژه‌ برتر از معماری معاصر ایران | به انتخاب Architizer

      ۱۸ بهمن , ۱۴۰۳
    • اندیشه

      جنگ خدایان و غول‌ها

      ۳۱ فروردین , ۱۴۰۴

      ملی‌گرایی در فضای امروز کانادا: از سرودهای جمعی تا تشدید بحث‌های سیاسی

      ۴ فروردین , ۱۴۰۴

      ترامپ و قدرت تاریخ: بازخوانی دیروز برای ساخت فردا

      ۶ بهمن , ۱۴۰۳

      در دفاع از زیبایی انسانی

      ۱۲ دی , ۱۴۰۳

      اسطوره‌ی آفرینش | کیهان‌زایی و کیهان‌شناسی

      ۲ دی , ۱۴۰۳
    • پرونده‌های ویژه
      1. پرونده شماره ۱
      2. پرونده شماره ۲
      3. پرونده شماره ۳
      4. پرونده شماره ۴
      5. پرونده شماره ۵
      6. همه مطالب

      دموکراسی در فضای شهری و انقلاب دیجیتال

      ۲۱ خرداد , ۱۳۹۹

      دیجیتال: آینده یک تحول

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      رابطه‌ی ویدیوگیم و سینما؛ قرابت هنر هفت و هشت

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      Videodrome و مونولوگ‌‌هایی برای بقا

      ۱۲ خرداد , ۱۳۹۹

      مسیح در سینما / نگاهی به فیلم مسیر سبز

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آیا واقعا جویس از مذهب دلسرد شد؟

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      بالتازار / لحظه‌ی لمس درد در اتحاد با مسیح!

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      آخرین وسوسه شریدر

      ۱۵ مرداد , ۱۳۹۹

      هنرمند و پدیده‌ی سینمای سیاسی-هنر انقلابی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پایان سینما: گدار و سیاست رادیکال

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      گاوراس و خوانش راسیونالیستی ایدئولوژی

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      انقلاب به مثابه هیچ / بررسی فیلم باشگاه مبارزه

      ۱۲ مهر , ۱۳۹۹

      پورن‌مدرنیسم: الیگارشی تجاوز

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      بازنمایی تجاوز در سینمای آمریکا

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      تصویر تجاوز در سینمای جریان اصلی

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      آیا آزارگری جنسی پایانی خواهد داشت؟

      ۲۱ بهمن , ۱۳۹۹

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      خدمت و خیانت جشنواره‌ها

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      سیاست‌های سینما و جشنواره‌های ایرانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      اوج و حضیض در یک ژانر / فیلم کوتاه ایرانی در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      درباره حضور فیلم‌های محمد رسول اف در جشنواره‌های خارجی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰

      ناشاد در غربت و وطن / جعفر پناهی و حضور در جشنواره‌های جهانی

      ۳۱ تیر , ۱۴۰۰
    • ستون آزاد

      نمایش فیلم مهیج سیاسی در تورنتو – ۳ مِی در Innis Town Hall و Global Link

      ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      آنچه پالین کیل نمی‌توانست درباره‌ی سینمادوستان جوان تشخیص دهد

      ۳ اردیبهشت , ۱۴۰۴

      هر کجا باشم، شعر مال من است

      ۳۰ اسفند , ۱۴۰۳

      لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

      ۱۴ اسفند , ۱۴۰۳

      کانادا: سرزمین غرولند، چسب کاغذی و دزدهای حرفه‌ای!

      ۱۱ دی , ۱۴۰۳
    • گفتگو

      ساندنس ۲۰۲۵ | درخشش فیلم‌های ایرانی «راه‌های دور» و «چیزهایی که می‌کُشی»

      ۱۳ بهمن , ۱۴۰۳

      روشنفکران ایرانی با دفاع از «قیصر» به سینمای ایران ضربه زدند / گفتگو با آربی اوانسیان (بخش دوم)

      ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳

      علی صمدی احدی و ساخت هفت روز: یک گفتگو

      ۲۱ شهریور , ۱۴۰۳

      «سیاوش در تخت جمشید» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست / گفتگو با آربی اُوانسیان (بخش اول)

      ۱۴ شهریور , ۱۴۰۳

      مصاحبه اختصاصی با جهانگیر کوثری، کارگردان فیلم «من فروغ هستم» در جشنواره فیلم کوروش

      ۲۸ مرداد , ۱۴۰۳
    • درباره ما
    مجله تخصصی فینیکسمجله تخصصی فینیکس
    مقالات سینما

    سینما-مؤلف | ۷- میخائیل روم: هنر سوسیالیستی در تقاطع رئالیسم

    دانته سینمای شوروی در دوزخِ استالینیسم با حقیقت، پرومته می‌شود.
    پژمان خلیل‌زادهپژمان خلیل‌زاده۲۸ بهمن , ۱۴۰۳
    اشتراک گذاری Email Telegram WhatsApp
    مخائیل ایلیچ روم
    اشتراک گذاری
    Email Telegram WhatsApp

    میخائیل روم (Mikhail Romm)، کارگردان برجسته سینما، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سینمای شوروی در قرن بیستم بود که آثارش تأثیر عمیقی بر تاریخ سینما و مخصوصاً سینمای سوسیالیستی گذاشت. سینمای روم نه‌تنها در راستای ترویج ایدئولوژی‌های سیاسی و اجتماعی ساخته می‌شد بلکه با استفاده از زبان سینما به تحلیلی عمیق از تاریخ، قدرت، انقلاب و تضادهای طبقاتی پرداخته و در این مسیر به ابزاری برای تفکر انتقادی تبدیل گشت. او با رویکردی پیچیده و غالباً دیالکتیکی در فیلم‌هایش، سعی داشت که تاریخ شوروی و مفاهیم کلیدی مانند انقلاب و جنگ را از جنبه‌های مختلف به نمایش بگذارد و گاهی با نقدهای ظریف خود، معانی جدیدی از این مفاهیم ارائه دهد.

    میخائیل روم در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۱ در خانواده‌ای یهودی در شهر ساراتوف روسیه تزاری به دنیا آمد. دوران کودکی او در کشمکش‌های انقلابی و سیاسی به پایان رسید و این تحولات، اولین تأثیرات خود را بر ذهن او گذاشت. در ابتدا روم به تحصیل در رشته مجسمه‌سازی پرداخت اما خیلی زود به دنیای سینما وارد شد و به‌عنوان یک فیلمساز و فیلمنامه‌نویس فعالیت خود را آغاز کرد. از همان آغاز، روم در آثارش به‌ویژه در دوران دهه ۱۹۳۰ میلادی، تأکید زیادی بر تأثیرات اجتماعی و سیاسی داشته است. در این دوران سینما در شوروی به یک ابزار تبلیغاتی قوی تبدیل شده بود و بسیاری از فیلمسازان تلاش می‌کردند تا از این ابزار به‌عنوان وسیله‌ای برای ترویج آرمان‌های سوسیالیستی بهره ببرند. روم نیز، در این فضا، فیلم‌هایی ساخت که از یک سو با اصول ایدئولوژیک موجود در شوروی همسو بودند و از سوی دیگر، به‌طور ضمنی و غیرمستقیم برخی تضادها و مسائلی را که در آن دوران وجود داشت، به تصویر می‌کشید.

    یکی از آثار شاخص روم در دهه ۱۹۳۰، فیلم “لنین در اکتبر- ۱۹۳۷” بود که به‌صورت حماسی به انقلاب اکتبر و نقش کلیدی لنین در آن پرداخته بود. این فیلم، هم از نظر محتوایی و هم از نظر ساختار سینمایی، در خدمت ترویج آرمان‌های انقلاب بود اما روم در آن سعی کرد که شخصیت لنین را نه تنها به‌عنوان یک رهبر ایده‌آل بلکه به‌عنوان فردی پیچیده که با چالش‌ها و تضادهای سیاسی روبه‌رو است، به تصویر بکشد. روم در این فیلم با استفاده از ساختارهای سینمایی به‌طور غیرمستقیم به‌طور تلویحی نشان داد که انقلاب، در حالی که یک حرکت تاریخی عظیم و ضروری است، با بحران‌ها و معضلاتی نیز همراه است که باید به‌طور منطقی تحلیل و بررسی شود.

    این فیلم به‌ویژه با پرداخت به شخصیت‌های مختلف انقلاب اکتبر و واکنش‌های گوناگون آن‌ها به تغییرات سیاسی، نشان می‌دهد که چگونه حتی در لحظات تاریخی مهم، تضادهای طبقاتی و منافع گروه‌های مختلف تأثیرگذار در روند تحولات تاریخ‌ساز هستند. روم به‌دقت و با ظرافت، در این فیلم نشان داد که انقلاب اکتبر فقط یک حرکت سیاسی یا ایدئولوژیک نبود، بلکه باید آن را در بستر پیچیده‌تر روابط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در نظر گرفت. در واقع، روم به‌عنوان یک فیلمساز، در این دوره به نوعی به‌عنوان یک تاریخ‌نگار فیلمی عمل می‌کرد که تلاش می‌کرد تاریخ را نه‌تنها به‌صورت یکپارچه بلکه در سایه تعارضات و پیچیدگی‌های آن تحلیل کند.

    در دهه ۱۹۴۰ و با آغاز جنگ جهانی دوم، سینمای روم به شکل متفاوتی تغییر کرد. این تغییرات بیشتر در واکنش به جنگ و تأثیرات آن بر جامعه شوروی و جهان بود. فیلم‌های روم در این دوران، از جمله “در خط مقدم” (۱۹۴۲)، در بستر جنگ جهانی دوم ساخته شدند و موضوعات آنها عمدتاً حول محور رزمندگان و مقاومت در برابر فاشیسم بود. در این فیلم‌ها روم از زبان سینما به‌عنوان ابزاری برای تقویت وحدت ملی و ترویج ایدئولوژی جنگی استفاده کرد. با این حال، حتی در این دوره نیز، او هیچ‌گاه از تحلیل پیچیده و انتقادی خود غافل نشد و در بسیاری از صحنه‌ها و جزییات فیلم‌هایش، به تضادهای اجتماعی و اقتصادی در پشت جبهه نیز اشاره داشت. در این فیلم‌ها، روم به‌طور غیرمستقیم نشان داد که جنگ نه‌تنها از نظر نظامی بلکه از نظر اجتماعی نیز تبعات عمیقی دارد که باید به آن توجه کرد. این نگاه چندبُعدی روم به جنگ و تأثیرات آن بر جامعه باعث شد که سینمای او از دیگر آثار جنگی آن زمان متمایز شود. او در این دوران، به‌جای تمرکز صرف بر جنگ و مبارزات نظامی، به تأثیرات روانی و اجتماعی جنگ نیز پرداخته و سعی کرد که مخاطب را به تفکر درباره‌ٔ زندگی در دوران جنگ، سختی‌ها و امیدهای مردم در چنین شرایطی و همچنین تحلیل جامعه در شرایط بحرانی و جنگی وادار کند.

    اما نقطه عطف سینمای میخائیل روم در دهه ۱۹۶۰ میلادی و با تولید آثار مستند آغاز شد. او در این دوران با فیلم‌هایی چون “قاتلان در میان ما” (۱۹۶۳) و “عادی‌ترین فاشیسم” (۱۹۶۵) به بررسی و تحلیل ریشه‌های فاشیسم و نازیسم پرداخت. در این فیلم‌ها، روم نه‌تنها تاریخ‌نگاری جنگ جهانی دوم را به‌طور عینی روایت کرد، بلکه از ابزارهای سینمایی برای تجزیه و تحلیل این پدیده‌ها و نشان دادن چرخه‌های تاریخی قدرت و فساد استفاده کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته سینمای روم، استفاده از مونتاژ و تدوین به‌عنوان ابزاری برای ایجاد استدلال‌های فلسفی و سیاسی بود. او با ترکیب تصاویر و فیلم‌های آرشیوی و تحلیل‌های تاریخی در قالب مستندهای خود، سعی می‌کرد تا نه‌تنها روایت مستقیمی از تاریخ ارائه دهد، بلکه مخاطب را به تفکر وادار کند. در این مستندها، او با دقت و هوشمندی از عناصر بصری و ساختاری استفاده می‌کرد تا روابط پیچیده و پنهان قدرت را آشکار کند و نشان دهد که چگونه سیستم‌های قدرت می‌توانند به تدریج شکل بگیرند و به تسلط خود ادامه دهند.

    در مستند “عادی‌ترین فاشیسم”، روم با استفاده از تصاویر واقعی و آرشیوی، نگاه عمیقی به ظهور فاشیسم در آلمان و ایتالیا داشت. در این فیلم، او تلاش کرد تا نشان دهد که فاشیسم تنها یک پدیده تاریخی نیست که در گذشته باقی‌مانده باشد، بلکه همچنان تهدیدی برای آینده به شمار می‌آید. روم در این فیلم به‌ویژه به‌طور ضمنی این پیام را می‌رساند که ریشه‌های فاشیسم در ساختارهای طبقاتی، نابرابری‌های اجتماعی و بحران‌های اقتصادی نهفته است و تنها با درک این ریشه‌ها می‌توان از بروز دوباره چنین تهدیدهایی جلوگیری کرد.

    سینمای روم همچنین در زمینه روش‌های مستندسازی نیز نوآوری‌هایی داشت. برخلاف بسیاری از مستندهای آن زمان که صرفاً به نمایش واقعیت‌ها می‌پرداختند، روم از مونتاژ برای ایجاد تنش‌های معنایی و تحلیل‌های اجتماعی بهره می‌برد. این ویژگی به‌ویژه در فیلم‌های مستند او قابل مشاهده است که در آن‌ها، علاوه بر تصاویر آرشیوی، مونتاژ به‌عنوان یک ابزار فلسفی برای تحلیل ایدئولوژیک و اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این آثار، فیلمساز می‌کوشد تا از طریق تجزیه و تحلیل ساختارهای اجتماعی و تاریخی، بینش‌های جدیدی به مخاطب ارائه دهد.

    میخائیل روم همچنین به‌عنوان استاد دانشگاه گراسیموف (VGIK)، در تربیت نسل جدیدی از فیلمسازان شوروی نقش بسزایی داشت. بسیاری از فیلمسازان مطرح مانند آندری تارکوفسکی و الکساندر میتای از شاگردان روم بودند و در آثار خود تأثیرات آموزه‌های او را نمایان ساختند. روم به‌عنوان یک معلم سینما، سینما را نه‌تنها به‌عنوان یک هنر بلکه به‌عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و فلسفی می‌دید و به دانشجویان خود می‌آموخت که سینما می‌تواند به تحلیل عمیق‌تر مسائل اجتماعی و سیاسی بپردازد. او در تدریس خود بر اهمیت استفاده از زبان سینما به‌عنوان یک زبان جهانی برای تحلیل و گفتگو تأکید می‌کرد و سینما را به‌عنوان ابزاری در خدمت شناخت جهانی و اجتماعی می‌دید. روم در آثار خود همواره با محدودیت‌های سانسور و فشارهای سیاسی روبه‌رو بود. بسیاری از پروژه‌های او به دلیل نگرانی‌های سیاسی یا تضاد با ایدئولوژی‌های رسمی حزب کمونیست شوروی به تعویق افتادند یا هرگز ساخته نشدند. با این حال، او توانست در این چارچوب‌های محدود، آثار برجسته‌ای تولید کند که همچنان مورد توجه قرار دارند. آثار او نشان‌دهنده تعهد او به ایدئولوژی مارکسیستی و در عین حال تلاش برای بیان پیچیدگی‌های اجتماعی و سیاسی بود.

    مرگ روم در سال ۱۹۷۱ به پایان دوران فعالیت یکی از بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما انجامید، اما آثار او همچنان به‌عنوان نمونه‌های برجسته‌ای از سینمای سوسیالیستی و تحلیل‌های تاریخی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. آثار او به‌ویژه در زمینه نقد فاشیسم، ایدئولوژی و تحلیل‌های سیاسی همچنان از اهمیت زیادی برخوردارند و تأثیرات او در سینمای شوروی و جهان باقی‌مانده است.

    در مجموع، سینمای روم را می‌توان یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سینمای سوسیالیستی دانست که در عین حفظ اصول ایدئولوژیک، توانسته است فضایی برای تفکر و تحلیل فراهم کند. او نه‌تنها به‌عنوان یک کارگردان بزرگ شناخته می‌شود بلکه به‌عنوان یک متفکر سینمایی که سینما را به‌عنوان ابزاری برای تحلیل اجتماعی و تاریخی در نظر می‌گرفت، در تاریخ سینما باقی خواهد ماند.

    در سینمای روم، به ویژه در آثار دهه‌های پایانی عمرش، به‌وضوح تأثیرات مارکسیسم و دیدگاه‌های سوسیالیستی دیده می‌شود. او توانست با استفاده از تکنیک‌های سینمایی نوین و سبک‌های متفاوتی از فیلمسازی، گفتمان اجتماعی و سیاسی را در آثارش پیاده کند. یکی از ویژگی‌های برجسته آثار روم، استفاده از ایدئولوژی‌های چپ‌گرایانه در تحلیل روابط قدرت و تضادهای طبقاتی بود که خود را در شخصیت‌پردازی‌ها و دیالوگ‌های فیلم‌هایش نمایان می‌کرد. در حقیقت، روم سینما را نه‌تنها به‌عنوان یک هنر بلکه به‌عنوان یک ابزار تبلیغاتی در خدمت تغییرات اجتماعی و سیاسی می‌دید. در تحلیل سینمای روم، می‌توان به آثار برجسته‌اش که به‌طور خاص به موضوعات اجتماعی و تاریخی پرداخته‌اند اشاره کرد. او از آن دسته کارگردانانی بود که با پرداختن به مسائل تاریخ‌ساز همچون انقلاب، جنگ، فاشیسم و دیکتاتوری‌ها، تأثیرات این پدیده‌ها بر فرد و جامعه را به‌طور عمیق‌تری بررسی می‌کرد. به عنوان مثال، فیلم‌هایی چون «لنین در اکتبر»، «فاشیسم در میان ما»، و «قاتلان در میان ما» که با تصاویر مستند و مونتاژ خاص خود به تحلیل و نقد شرایط تاریخی و سیاسی پرداخته‌اند، نمادهایی از سینمای ایدئولوژیک و مارکسیستی روم به شمار می‌روند.

    در این آثار، روم از تقابل‌های طبقاتی، سیاست‌های سرمایه‌داری و جنگ‌های جهانی برای نشان دادن تهدیدهای جهانی استفاده کرد.  در زمینه بررسی تأثیرات فیلم‌های روم بر سینمای جهانی و شوروی، باید اشاره کرد که آثار او همواره در خط مقدم نقد اجتماعی و سیاسی قرار داشتند. روم در سینمای شوروی با تمام محدودیت‌های سیاسی مواجه بود اما به‌طور غیرمستقیم و با هوشمندی تلاش می‌کرد تا جنبه‌های پنهان و نقدآمیز اجتماعی را به تصویر بکشد. در این میان، شخصیت‌های او به‌ویژه در آثار جنگی و مستند، نمایانگر تضادهای درونی افراد و جوامع در برابر شرایط تاریخی و سیاسی بودند. یکی از نکات مهم در تحلیل آثار روم، توجه به تکنیک‌های خاص سینمایی او است. روم توانست از ویژگی‌های سینمای شوروی در استفاده از مونتاژ، ترکیب تصاویر آرشیوی، و ساختار روایی منسجم بهره ببرد. از این رو، بسیاری از منتقدان سینما به‌شدت تحت تأثیر این سبک و تکنیک‌های خاص او قرار گرفته‌اند. روم از تکنیک‌های مینیمالیستی و به‌ویژه مونتاژ برای رساندن پیام‌های اجتماعی و سیاسی بهره برد و با استفاده از این ابزارها، ارتباطی قوی و تاثیرگذار با مخاطب برقرار کرد. این ویژگی‌ها به‌ویژه در آثار مستند او که به‌طور مستقیم با تاریخ و واقعیت‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شدند، بیش از پیش نمایان بودند.

    یکی از چالش‌های بزرگ برای روم و سینمای او در دوران جنگ سرد، مقابله با سانسور و محدودیت‌های ایدئولوژیک بود. با توجه به اینکه بسیاری از آثار سینمای شوروی باید تحت تأثیر خط مشی‌های حزب کمونیست ساخته می‌شدند، روم باید از فضاهای پیچیده‌ای عبور می‌کرد و تا جایی که می‌توانست بین خطوط سانسور عمل کند. در این شرایط، او اغلب با ظرافت‌هایی خاص سعی می‌کرد پیام‌های خود را منتقل کند، به‌طوری‌که آثارش در عین وفاداری به ایدئولوژی‌های حزب، جریانات نقد اجتماعی و سیاسی را نیز شامل می‌شدند. بسیاری از منتقدان سینما معتقدند که روم یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تاریخ سینما است که توانست از ابزارهای سینمایی برای تحلیل تاریخ استفاده کند. در این راستا، روم به‌ویژه در آثار مستند خود توانست تصویری روشن و انتقادی از تاریخ شوروی، جنگ جهانی دوم و جنگ سرد ارائه دهد و در عین حال از فیلم‌های داستانی خود به‌عنوان ابزارهایی برای تحلیل تضادهای اجتماعی و تاریخی بهره برد.

    فیلم‌های روم، به‌ویژه آن‌هایی که در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ ساخته شد، بیشتر بر تحلیل شرایط جامعه و افراد در آن جامعه متمرکز بودند. در این دوران، او بیشتر به جنبه‌های روان‌شناختی شخصیت‌های خود توجه نشان می‌داد و تلاش می‌کرد تا نشان دهد که چگونه تاریخ و شرایط اجتماعی می‌توانند فرد را به‌سمت انتخاب‌های خاص سوق دهند. این نگاه دقیق و تحلیل‌گرایانه به جامعه و تاریخ، سینمای روم را از سینمای غالب در شوروی متمایز کرد و نشان داد که او با استفاده از سینما، می‌تواند مفاهیم پیچیده‌تری را نسبت به صرفاً دیکته‌های ایدئولوژیک و تبلیغاتی منتقل کند. او به‌جای نمایش ساده‌گرایانه و سطحی تاریخ، آن را به ابزاری برای تحلیل جامعه و روابط پیچیده انسانی تبدیل کرد. این نگاه تحلیلی باعث شد که آثار او از فیلم‌های تاریخی یا تبلیغاتی معمولی فراتر رفته و در دل خود فضایی برای اندیشه و پرسش فراهم کند.

    شاید بتوان گفت که یکی از ویژگی‌های اصلی سینمای روم، تأکید بر استفاده از سینما به‌عنوان یک وسیله فرهنگی و اجتماعی برای برانگیختن تفکر و نقد اجتماعی بود. او به‌طور مستمر از فیلم‌هایش برای ارزیابی قدرت، سیاست و تاریخ استفاده می‌کرد و همواره تلاش داشت تا تحلیل‌های پیچیده‌ای از واقعیت‌های موجود ارائه دهد.

    مونتاژ و ساختار روایی

    یکی از ویژگی‌های برجسته سینمای روم، استفاده مؤثر و خلاقانه از تکنیک‌های مونتاژ بود. همانند دیگر فیلمسازان بزرگ شوروی مانند سرگئی آیزنشتاین، میخائیل روم هم نیز به‌شدت از مونتاژ برای ایجاد معنی و تأثیر در مخاطب استفاده می‌کرد. اما در مقایسه با آیزنشتاین که بیشتر از مونتاژ برای ایجاد تضاد و کشمکش‌های دراماتیک استفاده می‌کرد، روم از آن برای تأکید بر نکات اجتماعی و سیاسی و برای فراهم آوردن فرصت‌های بیشتر برای تفکر انتقادی بهره می‌برد و او را در متد مونتاژی بیشتر به فرماسیون سینمایی ژیگا ورتوف و دستگاه آپاراتوس رئالیسم‌سوسیالیستی او مترادف می‌کند.

    در بسیاری از آثار روم، مونتاژ به‌عنوان یک ابزار داستانی برای بیان روابط پیچیده میان افراد و جامعه استفاده می‌شود. یکی از تکنیک‌های معروف روم در این زمینه، مونتاژ تقابلی است که در آن تصاویری از وضعیت‌های مختلف اجتماعی و تاریخی به‌طور همزمان در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا تضادها و تضارب‌های اجتماعی و سیاسی به وضوح نمایش داده شود. این تکنیک نه‌تنها به تقویت پیام‌های سیاسی و اجتماعی فیلم کمک می‌کرد، بلکه رویکردی غیرخطی و پیچیده به روایت داستان‌ها می‌داد.

    تصاویر مستند و آرشیوی

    روم در بسیاری از آثارش از تصاویر مستند و آرشیوی بهره می‌برد، به‌ویژه در مستندهایی که درباره جنگ جهانی دوم، فاشیسم و انقلاب‌ها ساخته است. استفاده از چنین تصاویری در سینمای روم نه‌تنها باعث می‌شد که فیلم‌ها از نظر تاریخی مستندتر به‌نظر برسند، بلکه این تصاویر به‌طور موثری در راستای اهداف هنری و سیاسی فیلم به کار می‌رفتند. این تکنیک به فیلم‌های روم این امکان را می‌داد که میان واقعیت و روایت‌پردازی‌های سینمایی تعادل برقرار کنند و به‌ویژه در تحلیل شرایط تاریخی و سیاسی به مخاطب کمک کنند تا ابعاد پیچیده‌تری از این وضعیت‌ها را درک کند. در بسیاری از فیلم‌های روم، استفاده از تصاویر آرشیوی نه‌تنها به‌عنوان جزئی از فیلم بلکه به‌عنوان ابزاری برای تحلیل و بازخوانی تاریخ به کار می‌رفت. او با ترکیب این تصاویر با روایت‌های داستانی خود، نوعی از سینما را خلق می‌کرد که در آن تاریخ به‌طور مستقیم با شخصیت‌های داستان در تعامل بود. این دقیقا همان نقطه قدرتِ فرمالیستی بود که در دهه ۱۹۶۰ منتقدان جوان مارکسیست-مائویستِ مجله کایه‌دو سینما را به یکباره شیفته میخائیل روم و هنر مولفانه‌اش جذب کند.

    استفاده از نور و سایه

    در سینمای روم، نور و سایه به‌عنوان ابزارهای بیانی بسیار مؤثر به‌کار گرفته می‌شدند. وی با استفاده از نورپردازی‌های خاص، به‌ویژه در آثار جنگی و تاریخی‌اش، سعی می‌کرد تا فضای فیلم‌ها را از نظر روان‌شناختی و بصری به سطحی بالاتر برساند. در بسیاری از فیلم‌های روم، نورپردازی تیره و نیمه‌سایه‌ برای برجسته‌کردن تضادها و احساسات درونی شخصیت‌ها استفاده می‌شد.

    این ویژگی به‌ویژه در فیلم‌هایی که به نقد و بررسی شخصیت‌ها و شرایط روانی آنان پرداخته بودند، اهمیت داشت. در این آثار، سایه‌ها به‌عنوان ابزاری برای نشان‌دادن درون‌مایه‌های پنهان شخصیت‌ها یا شرایط اجتماعی به کار می‌رفتند. این بازی با نور و سایه، سینمای روم را به‌عنوان یک سینمای دراماتیک و پیچیده معرفی می‌کند که در آن حتی کوچک‌ترین جزئیات نیز می‌تواند معانی عمیقی داشته باشد.

    استفاده  رتوریک و کنتراسیو از رنگ

    در فیلم‌های روم، استفاده از رنگ‌ها اغلب به‌طور متعمد و هدفمند انجام می‌شد تا وضعیت‌های روان‌شناختی یا اجتماعی شخصیت‌ها را بهتر بیان کند. به‌عنوان مثال، در برخی از فیلم‌های جنگی او، رنگ‌های تیره و خاکی برای نشان دادن وحشت و دلهره موجود در میدان جنگ استفاده می‌شد، در حالی که در فیلم‌هایی با موضوعات اجتماعی، رنگ‌های روشن‌تر به‌عنوان نماد امید یا تضادهای طبقاتی به‌کار می‌رفتند.ذدر کل، میخائیل روم به‌طور آگاهانه از رنگ برای انتقال زیرمتن‌های سیاسی و اجتماعی استفاده می‌کرد و از این طریق می‌توانست مخاطب را به درک عمیق‌تری از موضوعات و ایده‌های فیلم‌های خود برساند. این ویژگی، سینمای روم را از بسیاری از فیلم‌های دیگر متمایز می‌کند، چرا که او به رنگ نه‌تنها به‌عنوان یک عنصر بصری بلکه به‌عنوان یک ابزار روایتگر نگاه می‌کرد.

    فضاهای بسته و پرتنش

    یکی دیگر از ویژگی‌های فرمال سینمای روم، استفاده از فضاهای بسته و محدود است. او در بسیاری از فیلم‌های خود، به‌ویژه در مواقعی که شخصیت‌ها درگیر تضادهای درونی یا اجتماعی بودند، از فضاهای کوچک و بسته استفاده می‌کرد تا احساس محدودیت و فشار اجتماعی را به تصویر بکشد. این فضاهای بسته و پرتنش به‌ویژه در فیلم‌های سیاسی و جنگی او کاربرد داشتند و توانستند به‌طور مؤثری تضادهای شخصی و اجتماعی را به‌نمایش بگذارند. این فضاها، که معمولاً به‌شکل اتاق‌ها یا فضاهای عمومی محدود به تصویر کشیده می‌شدند، نشان‌دهنده بار روانی و اجتماعی بود که شخصیت‌ها در مواجهه با آن‌ها قرار داشتند. این تکنیک به‌ویژه در فیلم‌های روم که نقدهایی بر شرایط اجتماعی و سیاسی داشتند، به‌شکل مؤثری برای نمایش بحران‌های اجتماعی و روانی به کار می‌رفت.

    دیالوگ‌ها و زبان سینمایی

    در سینمای روم، دیالوگ‌ها به‌عنوان یکی از ارکان اصلی فیلم‌ها در نظر گرفته می‌شدند. او به‌شدت بر روی نوشتن دیالوگ‌های پرمحتوا و تأثیرگذار کار می‌کرد تا پیام‌های فلسفی و سیاسی خود را به‌طور مؤثر منتقل کند. دیالوگ‌ها در فیلم‌های روم اغلب حاوی نکات برجسته‌ای از نظر اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیکی بودند. او همچنین از دیالوگ‌ها برای تحلیل تضادهای طبقاتی و اجتماعی بهره می‌برد. در این دیالوگ‌ها، گاهی شاهد مکالمات طولانی و پیچیده‌ای هستیم که بین شخصیت‌های مختلف در جریان است و به‌وضوح تأثیرات سیاست و تاریخ بر زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها را نمایش می‌دهد. روم با استفاده از زبان سینمایی خود و دیالوگ‌های خاص، توانسته بود به‌طور مؤثری گفتمان‌های اجتماعی و سیاسی را به‌نمایش بگذارد.

    بخش ویژه: رو در رو با عفاریتِ استالینیستی

    دوران استالینیسم، که به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به اوج خود رسید، با سرکوب وحشیانه مخالفان، سانسور بی‌رحمانه و فشارهای شدید ایدئولوژیکی همراه بود. در این دوران، بسیاری از هنرمندان و کارگردانان سینما، مانند بسیاری از دیگر افراد در جامعه شوروی، مجبور به پذیرش الزامات سیاسی و ایدئولوژیکی بودند که توسط دولت استالینیستی تعیین می‌شدند. در این شرایط، هنر و فرهنگ به ابزاری برای تبلیغ و ترویج ایدئولوژی کمونیستی و کیش شخصیت و دیکتاتوری مکانیکی پرولتاریای  استالین تبدیل شدند.

    سینما در دوران استالینیسم به‌ویژه به‌عنوان ابزاری برای تبلیغ دستاوردهای رژیم و پرورش فرهنگ کارگری و انقلابی مورد استفاده قرار گرفت. کارگردانان باید طبق دستورات ایدئولوژیک و در جهت تحکیم قدرت استالین فیلم می‌ساختند. این سینما بیشتر به‌عنوان یک ابزار ایدئولوژیک و پروپاگاندای سیاسی عمل می‌کرد تا به‌عنوان یک رسانه هنری آزاد.

    در این فضا، سینماگرانی که می‌خواستند جایگاه خود را حفظ کنند، ناچار بودند که فیلم‌هایشان مطابق با استانداردهای تعیین‌شده توسط دولت و به‌ویژه تحت نظارت کمیساریای ویژه وزارت فرهنگ و هنر به ریاست کمیسر عالی کمیته فرهنگی حزب کمونیست؛ آندری ژدانف  باشد. در این دوران، انتقاد از رژیم استالینی و هرگونه رویکرد غیر ایدئولوژیک ممنوع بود و می‌توانست به عواقب جدی و گاهی مرگبار منتهی شود.(همجون فاجعه‌ی اعدام مایرهولد)

    آندری ژدانف، یکی از چهره‌های برجسته دوران استالینیسم و رئیس کمیته فرهنگ حزب کمونیست شوروی، نقش مهمی در تعیین خط‌مشی‌های هنری و فرهنگی در این دوره ایفا کرد. او در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به‌ویژه بر سینما و دیگر هنرهای شوروی تأثیر گذاشت و پایه‌گذار اصولی به‌نام «سوسیالیسم واقع‌گرایانه» شد. این اصول بر آن بودند که هنرمندان باید تنها با استفاده از قالب‌های واقع‌گرایانه، دنیای شوروی و انقلاب سوسیالیستی را به‌تصویر بکشند و آثار هنری نباید به هیچ‌وجه از مسیر ایدئولوژیک رژیم منحرف شوند. ژدانف از جمله کسانی بود که مسئول ایجاد فضای سانسور و سرکوب در عرصه فرهنگی و هنری شوروی بود. در واقع، هنرمندان و کارگردانانی که از خطوط ایدئولوژیک خارج می‌شدند، تحت فشارهای شدید قرار می‌گرفتند و حتی ممکن بود که از کار اخراج یا به زندان انداخته شوند. در این دوران، فشار برای ایجاد آثار هنری در خدمت دیکتاتوری استالین به‌حدی بالا بود که بسیاری از هنرمندان مجبور به پیروی از دستورات ژدانف و حکومت می‌شدند.

    میخائیل روم، به‌عنوان یکی از کارگردانان شناخته‌شده شوروی، در مواجهه با این فشارها و انتظارات به‌طور خاص در مسیر پیچیده‌ای حرکت می‌کرد. اگرچه او به‌طور آشکار از ایدئولوژی استالینیسم پیروی می‌کرد، اما در بسیاری از فیلم‌هایش، به‌ویژه آن‌هایی که بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شد، نوعی انتقاد یا پرسش از وضعیت موجود وجود داشت که حتی تحت سانسور نیز امکان نمایش آن‌ها فراهم می‌شد.

    دوران وحشت بزرگ (Great Terror) که از اوایل دهه ۱۹۳۰ تا اواسط دهه ۱۹۵۰ ادامه یافت، یکی از بحرانی‌ترین و خشن‌ترین دوره‌های تاریخ شوروی بود. در این دوران، میلیون‌ها نفر از جمله هنرمندان، نویسندگان، روشنفکران و حتی مقامات دولتی به‌اتهام خیانت یا مخالفت با رژیم استالین دستگیر شدند و بسیاری از آن‌ها اعدام یا به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند. در این دوران، بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان مجبور به سازگاری با رژیم یا سکوت در برابر سرکوب‌های رژیم شدند. روم نیز با این وضعیت مواجه بود و همچنان تحت فشارهای سنگین استالینیستی قرار داشت. او در بسیاری از آثارش سعی کرد تا از زبان سینما به نحوی که تحت سانسور قرار نگیرد، به مسائلی نظیر تاریخ، سیاست و جامعه بپردازد. با این حال، برخی از آثار روم نشان‌دهنده تمایلات زیرپوستی برای پرسش از اوضاع موجود و حتی نقد سیاست‌های استالینیستی بودند. میخائیل روم، به‌ویژه در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، با توجه به شرایط سرکوبگر و وحشت‌زا، توانست از تکنیک‌های خاص سینمایی بهره ببرد تا فیلم‌هایی بسازد که نه‌تنها از نظر هنری بلکه از لحاظ اجتماعی و سیاسی نیز پیام‌های پنهانی داشتند. به‌طور مثال، او در فیلم‌هایی مانند «کروز» (1947) تلاش کرد تا انتقادات خود را نسبت به سیستم استالینی در قالب داستان‌هایی که به‌ظاهر بی‌طرفانه به‌نظر می‌رسید، بیان کند. این فیلم‌ها اگرچه ممکن بود از نظر ظاهری به‌طور کامل مطابق با دستورالعمل‌های حزب و ایدئولوژی سوسیالیسم واقع‌گرایانه باشند، اما در زیر لایه‌های آن‌ها، نقدهایی ضمنی به نظام استالینی و شرایط سیاسی حاکم دیده می‌شد. در واقع، سینمای روم در این دوران به‌عنوان یک نوع مقاومت هنری در برابر سرکوب و سانسور عمل می‌کرد.

    با پایان دوران استالینیسم و روی کار آمدن نیکیتا خروشچف، وضعیت هنری و فرهنگی در شوروی تغییراتی اساسی پیدا کرد. در این دوره، با توجه به سیاست‌های جدید، برخی از محدودیت‌ها و سانسورهای شدید کاهش یافت. این تغییرات، به روم نیز این امکان را داد تا آثارش را به‌طور بیشتر و آزادتر بیان کند و نظرات خود را بدون ترس از سرکوب‌های بیشتر ارائه دهد.

    در نهایت مرگ میخائیل روم در سال ۱۹۷۱ به پایان دوران فعالیت یکی از بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما انجامید، اما آثار او همچنان به‌عنوان نمونه‌های برجسته‌ای از سینمای سوسیالیستی و تحلیل‌های تاریخی مورد مطالعه قرار می‌گیرند. سینمای روم همواره یادآور قدرت سینما به‌عنوان یک ابزار تحلیلی، انتقادی و اجتماعی است. او با استفاده از تکنیک‌های مختلف سینمایی، نه‌تنها به روایت تاریخ پرداخت بلکه این تاریخ را در لایه‌های پیچیده‌ای از تحلیل‌های اجتماعی، روان‌شناختی و فلسفی گنجاند. در آثار وی، تاریخ نه‌تنها یک رویداد خطی است، بلکه یک فرآیند پیچیده است که در آن افراد، جامعه و ایدئولوژی‌ها به‌طور متقابل و پویا بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و به همین مثابه در این زمینه به‌عنوان یک نقطه‌نظر متفاوت و عمیق از تاریخ‌نگاری و تحلیل اجتماعی در تاریخ سینما در کالبد مولفی تکرار نشدنی، جاودان خواهد ماند.


    مطالب پیشین:

    ژرمن دولاک

    لویی فویاد

    هانس ریشتر

    ژان کوکتو

    لنی ریفنشتال

    اولگا پرئوبراژنسکایا

    سینما-مؤلف میخائیل روم
    اشتراک Email Telegram WhatsApp Copy Link
    مقاله قبلیشبیه‌سازی و بازگشت به طبیعت | میکی ۱۷: پارادوکس پیشرفت، اخلاق
    مقاله بعدی گلادیاتور ۲: بازگشت به رم، اما بدون شکوه ماکسیموس
    پژمان خلیل‌زاده

    مطالب مرتبط

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    مهرداد پارسا

    بلا رمزی به مثابه دکتر جکیل و آقای هاید! | یادداشتی بر فصل دوم سریال آخرین بازمانده‌ از ما

    امیرمهدی عسلی

    بازنمایی امر بومی در سینمای ایران

    پرویز جاهد
    نظرتان را به اشتراک بگذارید

    Comments are closed.

    پیشنهاد سردبیر

    دان سیگل و اقتباس نئو نوآر از «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی

    داستان‌های فینیکس | ۱- فیل در تاریکی

    گچ | داستان کوتاه از دیوید سالایی

    ما را همراهی کنید
    • YouTube
    • Instagram
    • Telegram
    • Facebook
    • Twitter
    پربازدیدترین ها
    Demo
    پربازدیدترین‌ها

    نگاهی به رمان «رؤیای چین» نوشته‌ی ما جی‌ین

    بلاتکلیف، در میان شک و ایمان | نگاهی به نمایش «شک (یک تمثیل)» به کارگردانی کوروش سلیمانی

    انحراف جنسی و سادومازوخیسم در «معلم پیانو»ی هانکه

    پیشنهاد سردبیر

    لهجه من، هویت من: وقتی نژادپرستی زبانی خودش را پشت تمسخر پنهان می‌کند

    امیر گنجوی

    آن سوی فینچر / درباره فیلم Mank (منک)

    امین نور

    چرا باید فیلم‌های معمایی را چند بار دید؟ / تجربه تماشای دوباره فایت کلاب

    پریسا جوانفر

    مجله تخصصی فینیکس در راستای ایجاد فضایی کاملا آزاد در بیان نظرات، از نویسنده‌ها و افراد حرفه‌ای و شناخته‌شده در زمینه‌های تخصصیِ سینما، ادبیات، اندیشه، نقاشی، تئاتر، معماری و شهرسازی شکل گرفته است.
    این وبسایت وابسته به مرکز فرهنگی هنری فینیکس واقع در تورنتو کانادا است. لازم به ذکر است که موضع‌گیری‌های نویسندگان کاملاً شخصی است و فینیکس مسئولیتی در قبال مواضع ندارد.
    حقوق کلیه مطالب برای مجله فرهنگی – هنری فینیکس محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

    10 Center Ave, Unit A Second Floor, North York M2M 2L3
    • Home

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.