«گتسبی بزرگ» در نگاه اول یک داستان معمولیِ عاشقانه و شاید حتی مبتذل و سرشار از آدمهای سطحی باشد؛ اما در نگاهی دقیقتر، رمانی است که تبدیل میشود به استعارهای از آمریکای دههی بیست میلادی و شرایط اجتماعی آن دوران که حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
«گتسبی بزرگ» در بسیاری از منابع معتبر ادبی به عنوان رمانی مدرنیستی معرفی شده و برای آن دلایل بسیاری نیز برمیشمارند. اما آیا «گتسبی بزرگ» بهکل از سنت رماننویسی پیش از خود بریده و طغیانی علیه تکنیک و محتوای آنها انجام داده است؟ بهنظر نگارنده چنین نیست. برخی مضامین رمانهای رئالیستی، مخصوصاً رئالیسم فرانسوی در این رمان آمریکایی دیده میشوند و از طرفی در برخی تکنیکهای روایی و همچنین از نظر محتوایی، تفاوتهایی آشکار با آنها دارد. در ادامه از طریق بررسی برخی از این تشابهها و تفاوتها به تحلیل محتوای این رمان میپردازیم:
نبردهای طبقاتی
یکی از پرتکرارترین مضامین رمانهای رئالیستی قرن نوزدهم (مثلاً در باباگوریو) نبرد طبقاتی و تلاش برای ارتقای طبقه بود. این رمانها، کشمکشهای میان گروههای اجتماعی، بهویژه فرودستان و فرادستان را بازنمایی میکردند و آنطور که خودشان مدعی بودند، هدفشان گرفتن آینهای بود در برابر جامعهای خاص در زمانی خاص. این مضمون تحت تاثیر ایدئولوژی مارکسیستی در قرن نوزدهم، وارد ادبیات شد و گسترش یافت.
اما در رمان «گتسبی بزرگ» این نبرد و کشمکش میان طبقهی فرودست و فرادست بهنوعی تغییر شکل یافته و به نبرد میان اصطلاحاً (ثروت سنتی) old money و (ثروت مدرن) new money تبدیل شده است. منظور از old money ثروتی است که از طریق نسلهای قبل به نسل بعدی رسیده و بیشتر با نوعی اشرافیت، سنت، اسمورسم و نفوذ اجتماعی همراه است. همچنین منظور از new money نیز ثروتی است که معمولاً از طریق تجارت و کارآفرینی بهدست آمده است و نه از طریق ارث نسلهای قبلی. شخصیت گتسبی در رمان «گتسبی بزرگ» دقیقاً نمایندهی همین طبقهای است که به new money دست یافتهاند. در مقابل گتسبی، شخصیت تام بیوکنن قرار دارد که دقیقاً ثروت موروثی old money را نمایندگی میکند. اگر بخواهیم بهصورت نمادین به رمان نگاه کنیم، رقابت عشقی میان تام و گتسبی بر سر دستیابی به شخصیت دیزی نیز در حقیقت نبرد این دو طبقه است بر سر دستیابی به آن چه «رؤیای آمریکایی» مینامند. از همینجا میتوان بهسراغ شباهت دیگری میان رمان «گتسبی بزرگ» و رمانهای رئالیستی پیش از آن رفت: شخصیتپردازی.
تیپیک شدن شخصیتها
همانطور که پیش از این اشاره شد، شخصیتهای گتسبی و تام، جدا از ویژگیهای فردی و شخصی خود، بهنوعی بازتابدهندهی طبقهی خود نیز هستند. میدانیم که در رمانهای رئالیستی نیز دقیقاً شخصیتها بازتابگر ویژگیهای طبقهی اجتماعی خود هستند و نمیتوان آنها را جدا از طبقهشان متصور شد. این در حالی است که در رمانهای مدرنیستی، شخصیتهای اصلی غالباً ناسازگار با جامعه و طبقهی خود، منزوی و طردشده هستند و به همین خاطر کشمکش اصلی این رمانها، درونی و روانی است. بهعنوان مثال در رمان «بیگانه» اثر آلبر کامو، آنچه در کانون تمرکز است، کشمکشهای درونی شخصیت مورسو است و نه کشمکشهای بیرونی میانطبقاتی و درونطبقاتی. اما در رمان «گتسبی بزرگ»، کشمکشهای بیرونی میانطبقاتی، شاکلهی اصلی رمان را تشکیل میدهد. به همین علت شخصیتها نیز باید بازتابگر ویژگیهای طبقاتی خود نیز باشند و اصطلاحاً به تیپ نزدیک شوند. با بررسی کلانزمان و کلانمکان رمان «گتسبی بزرگ» در قسمت بعدی، این ویژگی برجستهتر نیز خواهد شد.
کلانزمان و کلانمکان
نویسندههای رمانهای رئالیستی دقت بسیاری میکردند که زمان و مکان (ستینگ) رمان خود را بهشکلی واقعگرایانه به جامعهای خاص و زمانی خاص محدود کنند. هدفشان نیز کاملاً مشخص بود: نقدی بر شرایط اقتصادی-فرهنگی زمانهی خود، بازنمایی آینهوار واقعیتهای اجتماعی و همچنین ایجاد باورپذیری؛ بهگونهای که برخی از آن نویسندهها در ابتدای رمان خود منکر وجه داستانی و خیالی بودن اثرشان میشدند و آن را کاملاً واقعی جلوه میدانند (بنگرید به شروع رمان باباگوریو یا حتی برخی از آثار بزرگ علوی در ایران). اما آیا رمان «گتسبی بزرگ» نیز ادعای این واقعنمایی را دارد؟ میدانیم که مکان اصلی رمان «گتسبی» بزرگ، یعنی عمارتهای شخصیتهای گتسبی و تام کاملاً خیالیاند و درواقع مکانی در لانگآیلند با عناوین «ایستاِگ» و «وستاِگ» وجود خارجی ندارند. فیتز جرالد سعی دارد با تقابل میان مکان این دو عمارت، همان مفهومی را که در قسمت اول اشاره کردیم، یعنی تقابل ثروت موروثی با ثروت نوظهور را برجسته کند. در میان این دو قسمت کلی و مرتفع «ایستاِگ» و «وِستاِگ»، درهای وجود دارد با عنوان «درهی خاکستر». ساکنان این درهی خاکستر نه ثروتمندان اشرافی هستند و نه ثروتمندانی که از طریق تجارت به مال و مکنت دست یافتهاند؛ آنها فرودستانی هستند که در کشمکش میان این دو طبقه نابود میشوند (بنگرید به
صحنهی نمادین تصادف ماشینِ گتسبی با رانندگی دیزی با شخصیتِ خانم ویلسن و مرگ او بهخاطر سرعت زیاد ماشین گتسبی و تام).

به همین خاطر است که شخصیتهای ساکن هر سه قسمت، حالتهای تیپیک بهخود میگیرند و ویژگیهای طبقاتی خود را بازنمایی میکنند.
اما از نظر زمانی چهطور؟ رمان «گتسبی بزرگ» سعی در بازنمایی شرایط دههی بیست قرن بیستم آمریکا را دارد. این دهه برای جامعهی آمریکا بسیار مهم بود. تغییرات فرهنگی زیادی در این دهه اتفاق افتاد. به این دهه صفتهایی مثل «عصر روح آزاد»، «عصر سرعت و شتاب» (باز بنگرید به صحنهی تصادف و مرگ خانم ویلسن) و «عصر موسیقی جاز» داده میشود. دقیقاً در همین دهه است که شکاف طبقاتی نیز بیشتر میشود. تلفن، که در رمان مدام به آن اشاره میشود، اتوموبیل و عمارتهای لوکس برای اکثریت مطلق جامعهی آمریکایی عملاً غیرقابل دسترس بود و همچنین دقیقاً در همین زمانه بود که دو طبقهی اجتماعی یادشده، بهشدت «رؤیای آمریکایی» را دنبال میکردند.
درنهایت و بهعنوان نتیجهگیری باید گفت که فیتز جرالد در رمان «گتسبی بزرگ» بهشدت از سنت رماننویسی رئالیستی پیش از خود تأثیر پذیرفته است و از طریق همین تأثیر، مضمون مورد نظر خودش را القا کرده است. البته نباید فراموش کرد که این رمان ویژگیهایی مدرنیستی نیز دارد. بهعنوان مثال راوی این رمان، شخصیتی درونداستانی و کاملاً غیرقابل اعتماد است به نام نیک کاراوی. مرجعیت اخلاقی نیز دقیقاً با همین شخصیت درونداستانی است با همهی محدودیتهای انسانی خود. روایت این راویِ پسنگر، غیرخطی است و تابع روابط علّی-معلولی خطی سفت و سخت نیست. همچنین توصیفهای این راوی که غالباً شاعرانه، تصویرساز و استعاری هستند، خاصیت «آیینگی» ندارند و نمیخواهند مکان را مانند راوی رمانهای رئالیستی موبهمو توصیف کنند.