ابراهیم حاتمیکیا، قصد دارد با استفاده از تکنولوژی تولید مجازی برای اولین بار در ایران، نسخه سینمایی و پیشنمایش «موسی کلیمالله (ع)» را برای حضور در جشنوارۀ فیلم فجر آماده کند. نسخۀ پیشنمایش «موسی کلیمالله (ع)» مانند نسخۀ سریال آن، با تکنولوژی نوین تولید مجازی آماده میشود. این خود هزینه مضاعفی است که بر بودجۀ کلان سریال اضافه میشود. دو سال پیش خبر بودجه ده هزار میلیاردی سریال حضرت موسی با واکنشهای زیادی در رسانهها و شبکههای اجتماعی مواجه شد. اینکه در شرایطی که با بحران شدید مخاطب مواجه هستیم و البته وضعیت بیکاری سینماگران و اقتصاد معیوب سینما، چرا باید برای سریالی بودجۀ سنگینی تعیین شود؟ یا این پرسش که فایده فرهنگی ساخت چنین سریالی با توجه به بودجۀ میلیاردی چیست و چقدر میارزد؟ ازسوی دیگر ساختن چنین سریال پرهزینهای در شرایط کنونی که با بحران بیسابقۀ اقتصادی مواجه هستیم و مردم در تأمین نیازهای اولیه معیشت خود ماندهاند، چه توجیه اقتصادی و حتی اخلاقیای دارد؟ قرار است این سریال چه ارزشافزوده معنوی و فرهنگیای داشته باشد که هزینۀ نجومی آن را توجیه منطقی کند؟ پیش از پرداختن به این پرسشها، به ابعاد مختلف هزینۀ این سریال میپردازیم.
چرا حاتمیکیا سراغ موسی رفت؟
ساخت سریالی دربارۀ حضرت موسی توسط ابراهیم حاتمیکیا از همان ابتدا با پرسشهای زیادی همراه بود. ازجمله اینکه چرا حاتمیکیا که هیچ سابقهای در ساخت سریالهای تاریخی-مذهبی ندارد و حتی در سینما هم نمونۀ چنین ژانری را تجربه نکرده، بهصرافت ساخت سریالی دربارۀ حضرت موسی افتاده است؟ خود حاتمیکیا دراینخصوص گفته بود: «در میان آثار متعددی که ساختهام، جای یک کار قرآنی را خالی میبینم و به همین علت با انگیزه و علاقه، این مسئولیت سنگین را میپذیرم». بهگفته او، با این کار قصد داشته به فرجالله سلحشور، نویسنده فیلمنامه هم ادایدین کرده باشد. سلحشور قرار بود این سریال را بسازد و سالهای زیادی را صرف نوشتن این سریال کرده بود، اما در اسفندماه ۹۴ براثر سرطان ریه درگذشت و نتوانست مراحل ساخت این سریال را به پایان برساند. سریال «موسی»، بهعنوان بزرگترین پروژه تاریخی «سیما فیلم»، وابسته به صداوسیما معرفی شده است. نگارش فیلمنامۀ این سریال و بازنویسیهای آن با گروهی از نویسندگان به سرپرستی سعید بهمنپور است. سیدمحمود رضوی، تهیهکنندگی این سریال را بهعهده دارد.
هزینه میلیاردی ساخت قصه موسی
دو سال پیش باتوجه به تأخیری که در ساخت سریال موسی به دلیل مسائل مالی پیش آمده بود، محمدرضا میرتاجالدینی، نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته بود: «ما هم همهجانبه حمایت کنیم سریال موسی را که با شیوههای تکنولوژی جدید شروع کنند و بیش از این تعلل نکنند. تولید این سریال خیلی طول کشیده و از آن زمانی که حرف آن و سناریوی مرحوم فرجالله سلحشور به میان آمد، خیلی گذشته است. ما این موضوع را از رؤسای صداوسیما میخواهیم تا پایان سال، سریال موسی را کلید بزنند و در بودجۀ ۱۴۰۲ برای آن بودجه و بحثهای حمایتی را خواهیم داشت». بعد از اینکه میرتاجالدینی از میزان بودجۀ لازم برای ساخت سریالهای فاخر صحبت بهمیان آورد، جواد نیکبین، عضو کمیسیون فرهنگی در تأیید صحبتهای او اعلام کرده، ساخت این سریال برای آنها اهمیت ویژهای دارد و باید به جریان بیفتد: «مطمئناً به سرانجام رسیدنِ این سریال برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است. باید این نوع کارها هرچه زودتر سروسامان بگیرند». حالا با پیشنهاد بودجۀ 10 هزار میلیارد تومانی که به عبارتی مبلغ 250 میلیون دلار میشود، سریال موسی هزینهای بیش از سریالهایی مثل بازی تاجوتخت پیدا میکند که کمتر از 200 میلیون دلار هزینه دربرداشته است.
فرآیند بودجهبندی سریال موسی
سیما فیلم با دوسریال «سلمان فارسی» و «موسی»، دو مجموعۀ پرهزینه را برعهده گرفته که بهنظر میرسد تولید همزمان آنها با چالشهای زیادی همراه است. کل بودجۀ سیما فیلم حدود ۶۰۰ میلیارد تومان و بودجه سریالسازی آن نیز رقمی حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰میلیارد تومان است. حالا روابط عمومی صداوسیما اعلام کرده، بودجۀ اختصاصیافته به این سازمان، کم است و آنها قادر به ساخت سریال «سلمان فارسی» نیستند. این سازمان اعلام کرده، چون بودجۀ جداگانهای نیز برای دو مجموعه تاریخی الفویژه فاخر و در دست ساخت «حضرت موسی» و «سلمان فارسی» در نظر گرفته نشده، لذا انتظار میرود روند تولید این دو مجموعه نیز متوقف یا بهشدت کند شود. همزمان تخمین زده شده، بودجه ساخت سریال ابراهیم حاتمیکیا شاید به 10هزار میلیارد تومان هم برسد! خبرآنلاین در این مورد نوشته بود: «وقتی بعد از پنج سال، برآورد این سریال از ۲۰۰میلیارد تومان به ۲هزار میلیارد تومان رسیده و 10برابر شده -درحالیکه هنوز ساختش شروع نشده- میتوان به این نتیجه رسید که هزینۀ نهایی تولید، رقمی نزدیک 10هزار میلیارد تومان خواهد بود؛ چراکه در کمترین حالت، هزینه نهایی یک سریال الف ویژه، سهبرابر برآورد اولیه است. سریالهایی مثل «معمای شاه»، با زیر 10میلیارد تومان برآوردشان شروع شد و درنهایت با ۵۶میلیارد تومان به پایان رسید.»
محمود رضوی تهیهکننده سریال حضرت موسی، نسبت به بودجه چند هزار میلیاردی سریال واکنش نشان داد و در توییتی نوشت: «حاکمی مردی را به هزار ضربه شلاق محکوم کرد. مرد گفت: ای حاکم، یا شلاق نخوردهای یا هزار نمیدانی چقدر است! حالا داستان همین است یا سریال نساختید یا 10هزار میلیارد نمیدانید چقدر است! شما که میخواستید دروغ بگید لااقل 10هزارمیلیارد دلار میگفتید که باکلاس باشه و بتونید فحش آبدارتر بدید!»
سریالساز بد
فارغ از سویههای مالی و بودجهای سریال موسی، مسئله دیگری که مطرح است، خود مسئله سریالسازی توسط ابراهیم حاتمیکیاست که پیش از این امتحان خود را پس داده و در آزمون سریالسازی موفق نبوده است. در اینکه زندگی حضرت موسی یکی از دراماتیکترین قصههای قرآنی و در شمایل کلیتر یکی از جذابترین قصههای دنیاست، شکی نیست. قصهای که جلوههای ویژه و چشمنوازی مثل بازشدن دریا در خود دارد که در بستر تکنیکهای سینمایی و جلوههایویژهبصری، میتواند بر جذابیت نمایشی آن بیفزاید اما این شکوه، زیبایی و جذابیتهای بصری آن یکبار در فیلم ماندگار «ده فرمان» ثبت شده؛ چهضرورتی در ساخت نسخۀ ایرانی آن. همچنان که ساخت فیلم محمد رسولالله، مجید مجیدی با آن هزینۀ هنگفت و سنگین نتوانست بهپای فیلم محمد رسولالله (یا رسالت) مصطفی عقاد برسد! فیلمی که از تلویزیون خودمان بارها و بارها پخش شده و همچنان مخاطب -چه مخاطب مؤمن، چه بیاعتقاد- را جذب کرده و تحتتأثیر خود قرار میدهد. فارغ از این مسئله، حضرت موسی گرچه پیامبر الهی است، اما بهنظر میرسد ساخت فیلم یا سریالی درباره او باید دغدغه پیروان آن حضرت و یهودیان باشد. کارگردان مسلمان، شخصیتهای زیادی در تاریخ اسلام دارد که میتواند دستمایۀ ساخت اثری نمایشی قرار بگیرد. همۀ اینها پرسشهای مهمی است که پیرامون ساخت سریال «حضرت موسی» در ذهن مردم شکل گرفته و نیازمند پاسخگویی است. اما آنچه در کنار این پرسشها به کانون مناقشه برسر این سریال بدل شده، محولکردن کارگردانی آن به ابراهیم حاتمیکیاست! مسئله این است که ابراهیم حاتمیکیا بیشتر بهعنوان کارگردان سینمایی شناخته میشود تا کارگردان تلویزیونی. او دو تجربه ناموفق در سریالسازی داشته. گرچه «خاک سرخ»، سریال پختهتری نسبت به «حلقه سبز» بود، اما هردو بهعنوان سریالهای موفق شناخته نمیشوند و در زمان خودش با انتقادهای زیادی همراه بودند. مسئله صرفاً حاتمیکیا نیست. بسیاری از کارگردانهای موفق سینما که فیلمهای خوب در مدیوم سینما تولید کرده بودند، در عرصۀ سریالسازی شکست خوردند و نتوانستند مخاطب را جذب و با خود همراه کنند. همچنانکه سریالسازان موفقی داشتیم که در عرصۀ سینما موفق نبودند یا اثری نساختند. سیروس مقدم و سعید سلطانی ازجمله کارگردانهایی هستند که سریالهای پرمخاطبی ساختند، اما در سینما فیلمی نساختند یا کارگردانی مثل حسن فتحی در عرصۀ سریالسازی موفقتر از سینما بوده. درواقع مدیوم تلویزیون و سریالسازی، مؤلفهها و مقتضیات خاص خود را دارد که لزوما حضور یک فیلمساز صاحبنام یا موفق در سینما، تضمینکننده موفقیت آن نیست. ازسویدیگر سریال «حضرت موسی»، یک ژانر تاریخی است که ابراهیم حاتمیکیا در آن سابقه و تجربهای ندارد. اینکه او در سینما فیلمهای بیگ پروداکشن ساخته هم دلیل نمیشود که او در یک کار عظیم تاریخی که حتی تجربهای کوچک در آن ندارد، موفق باشد. دو سریالی که حاتمیکیا برای تلویزیون ساخته، در ژانر جنگ و دفاعمقدس بوده که تخصص و تجربۀ طولانی در آن داشته، اما چندان موفق نبوده؛ چطور اکنون یک سریال الف ویژه در ژانری که برای او یک تجربه جدید است، میتواند موفق باشد. سریالی که با فرازوفرودهای زیادی در کارگردانی همراه بوده و از فرجالله سلحشور و جمال شورجه عبور کرده تا به دست حاتمیکیا رسیده است. بدیهی است موفقیت یک سریال عظیم تلویزیونی، بیش از تعهد، به تخصص نیاز دارد و حاتمیکیا گرچه فیلمساز حرفهای است، اما نه تخصصی در ژانر تاریخی دارد، نه تجربهای موفق در سریالسازی. شاید ساخت این مجموعه توسط داود میرباقری که کارنامه قابل قبولی در ساخت سریالهای مذهبی دارد، عاقلانهتر بهنظر میرسید. اگر او اکنون مشغول ساخت سریال سلمان فارسی است، حسن فتحی هم گزینه مناسبی برای کارگردانی این مجموعه بود که کارنامۀ درخشانی در تولید سریالهای تاریخی دارد. سریالسازی در میدانی بزرگ و پرهزینه، محل آزمون و خطای هیچ کارگردانی نیست؛ حتی کارگردان صاحبنامی مثل ابراهیم حاتمیکیا! اینجا جای ریسکپذیری نیست، جای اطمینان است. خود او بعد از سریال «حلقه سبز» به اینکه سریالساز خوبی نیست، اعتراف کرده و گفته بود: «به این نتیجه رسیدم که سریالساز نیستم. من مثل خلبانیام که نود دقیقه میتواند بپرد و توانایی پرواز بلندمدت را ندارد.» وقتی که او خود اعتراف میکند که سریالساز خوبی نیست پس چرا باید این بودجۀ کلان را پای یک ریسک دیگر امتحان کرد؟ فایده ساخت این اثر با توجه به هزینۀ بالای آن چیست؟ آن هم در شرایطی که سینما و سینماگران ایرانی در بدترین و بحرانیترین شرایط اقتصادی به سر میبرند؟ آیا حالا که دست فیلمساز همیشه معترض در جیب پروژه موسی رفته دیگر به نشانه اعتراض به جایی و کسی نشانه نمیرود؟ آیا هیچ سینماگر و مدیر سینمایی به این پروژه اعتراضی ندارد؟ در شرایطی که سینمای ایران در فقیرترین دوران خود به سر میبرد آیا بالا بودن بودجۀ این پروژه، پریدن در ارتفاع پست نیست؟